تحلیل تکنیکال از مهمترین ابزارها در ارز دیجیتال است. در این راهنما یاد خواهید گرفت که تحلیل تکنیکال چیست و چگونه به ایجاد و انجام استراتژی‌های معاملاتی کمک می‌کند. همچنین انواع نمودارهای مهم و چگونگی استفاده کردن از آنها را در مجله صرافی معتبر رمزینکس به صورت اجمالی بررسی می‌کنیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که در آن از نمودارها و داده‌های آماری برای تحلیل کردن الگوهای شکل گرفته در داده‌های بازار و متعاقباً پیش‌بینی کردن روندهای آتی استفاده می‌شود.

بسیاری از معامله‌گرانی در حوزه کالا (کمودیتی) و ابزارهای مالی دیگر فعالیت می‌کنند از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. از ابزارهای تحلیل تکنیکال می‌توان در معاملات بازارهای سی‌اف‌دی، فارکس، آپشن، سهام، رمز ارزها و ابزارها به طور یکسان استفاده کرد.

آیا تحلیل تکنیکال کار می‌کند؟

تحلیل تکنیکال مهارتی است که در آن از مجموعه‌ای از فرمول‌ها و ابزارهای آموخته شده استفاده می‌شود و کلید جعبه ابزار هر معامله‌گری محسوب می‌شود. مانند هر مهارت دیگری در تحلیل تکنیکال آنچه بیشتر اهمیت دارد شخص استفاده کننده از ابزارها است نه خود ابزارها.

اگرچه برخی احساس می‌کنند که تحلیل تکنیکال در بهترین حالت غیرقابل اعتماد و در بدترین حالت یک علم بی‌خاصیت است اما برخی از معامله‌گران آن را عامل موفقیت خود می‌دانند. نتیجه گرفتن از تحلیل تکنیکال به توانایی معامله‌گر در استفاده از ابزارها و فرمول‌های آموخته شده بستگی دارد. از تحلیل تکنیکال در استراتژی های معاملاتی مانند سوئینگ تریدینگ و کپی تریدینگ استفاده می کنند. از ابزارهای تحلیل تکنیکال میتوان در پلتفرم هایی مانند تریدینگ ویو استفاده کرد

انواع مختلف اندیکاتورهای تکنیکال کدام‌اند؟

به طور کلی اندیکاتورهای فنی را می‌توان در دسته‌های زیر گروه‌بندی کرد: باندها، شمع‌های ژاپنی (کندل استیک)، میانگین‌های نمایی، سطوح فیبوناچی، اندیکاتورها، مومنتوم، میانگین‌های متحرک، اسیلاتورها، رگرسیون، سطوح حمایت و مقاومت، روندها، نوسان و حجم.

ممکن است برخی از اندیکاتورها در بیش از یک دسته مانند نوسان‌ها + شاخص قرار بگیرند، و میان برخی از دسته‌ها مانند میانگین‌های متحرک و حجم هم‌پوشانی وجود داشته باشد. در ادامه فهرست کاملی از اندیکاتورها، الگوها و ابزارهای تحلیل تکنیکال رایج را مشاهده می‌کنید.

باندها: یافتن میانگین‌های متحرک

باندها یکی از محبوب‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند. آنها می‌توانند به معامله‌گران کمک کنند تا الگوهای میانگین‌های متحرک را پیدا کنند.

  • باندهای بولینگر (Bollinger Bands, BB) میانگین‌های متحرک را با انحراف‌های معیار ترکیب می‌کنند و به کمک آن می‌توان استراتژی‌های باندهای بولینگر، شکست این باندها، و نوسان را اجرا کرد.
  • باندهای خطای استاندارد می‌توانند جهت روند و نوسان قیمت را مشخص کنند.

اجزای باند خطای استاندارد چیست؟

باندهای خطای استاندارد  (SEB) به مانند اندیکاتور باند بولینگر از ابزار مهم در پیش بینی روند حرکت قیمت است. این اندیکاتور می‌توانند جهت روند و نوسان قیمت را در یک روند نشان دهند.

باندهای خطای استاندارد سه جزء دارد:

  1. خط رگرسیون خطی هموار: به طور کلی یک منحنی رگرسیون خطی ۲۱ دوره‌ای است که با یک میانگین متحرک ساده ۳ دوره‌ای هموار می‌شود.
  2. باند بالایی خطای استاندارد: خط رگرسیون خطی به علاوه ۲ خطای استاندارد.
  3. باند پایینی خطای استاندارد: خط رگرسیون خطی منهای ۲ خطای استاندارد.
  4. تفسیرهای احتمالی باندهای خطای استاندارد

در اینجا از یک نمودار مثال استفاده می‌کنیم و روش‌ها و نحوه تفسیر باندهای خطای استاندارد را توضیح می‌دهیم.

این نمودار باندهای خطای استاندارد را نشان می‌دهد که روی نمودار ترسیم شده است.

تفسیر نمودار به انقباض یا گستردگی باندها بستگی دارد.

  • باند خطای استاندارد منقبض: وقتی که قیمت روند رو به رشد دارد و باندهای استاندارد خطا در حال انقباض هستند آنگاه قیمت قدرت کافی دارد و ممکن است به روند خود ادامه دهد.
  • باند خطای استاندارد گسترده: هنگامی‌که باندهای خطای استاندارد شروع به گسترده شدن می‌کنند ممکن است روند در حال تمام شدن باشد و می‌توان انتظار داشت بازار وارد روند خنثی شود یا روند معکوس شود.

باند خطای استاندارد برای چه موارد دیگری استفاده می‌شود؟

برخی از معامله‌گران از باندهای خطای استاندارد برای تعیین قدرت روند و برگشت احتمالی روند یا تثبیت قیمت استفاده می‌کنند.

تفسیر باندهای خطای استاندارد کاملاً منحصر به فرد هستند اما مفاهیم مربوط به باند-قیمت دیگری نیز وجود دارد از جمله باندهای بولینگر، کانال‌های کلتنر و پاکت‌های میانگین متحرک که محبوب هستند.

شمع‌های ژاپنی (Candlestick): ابزارهای جهت‌دار

نمودارهای شمعی می‌توانند به معامله‌گران کمک کنند تا حرکت قیمت را به راحتی تجسم کنند.

در راهنماهای زیر مبانی تحلیل کندل استیک‌ها و چگونگی استفاده از آنها را در عمل توضیح داده شده است.

  • مبانی کندل استیک – اگر قیمت بسته شدن یک کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد به اصطلاح گفته می‌شود که کندل صعودی است.
  • پوشاننده نزولی (Bearish Engulfing) – وقتی سقف‌های جدید رد می‌شوند و خرس‌ها قیمت‌ها را به زیر سطح روز قبل می‌رسانند.
  • پوشاننده صعودی (Bullish Engulfing) – هنگامی‌که کف‌های جدید رد می‌شود و گاوها قیمت‌ها را به بالای سطح روز قبل می‌رسانند.

روش‌های تحلیل کندل استیک را می‌توان به الگوهای نزولی یا صعودی تقسیم کرد.

الگوهای نزولی کندل استیک: امید به افت قیمت

از این الگوها می‌توان برای پی بردن به احتمال نزولی شدن روند قیمت کالا یا سهام در آینده استفاده کرد.

  • ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover) دارای یک الگوی صعودی در روز اول و الگوی نزولی در روز دوم است.
  • ستاره شامگاهی (Evening Star) یک الگوی نزولی بازگشتی است که در بالای یک روند صعودی رخ می‌دهد.
  • دار آویز (Hanging Man) یک هشدار نزولی درمورد تغییر احتمالی قیمت است که عمدتاً در بالای روندهای صعودی اتفاق می‌افتد.
  • هارامی (Harami) یک الگوی بازگشتی است که می‌تواند صعودی یا نزولی باشد.
  • ستاره دنباله‌دار (Shooting Star) یک کندل نزولی بازگشتی است و زمانی ایجاد می‌شود که قیمت باز شدن، حداقل و بسته شدن تقریباً یکسان باشد.
  • انبرک سقف (Tweezer Top) از دو کندل استیک تشکیل شده است که یک الگوی نزولی بازگشتی است و در بالای روند صعودی شکل می‌گیرد.
  • پنجره (Windows یا Gaps) یک الگوی صعودی یا نزولی است و به این معنا است که در بین پنجره‌ها قیمت و حجم معاملاتی دست به دست نشده است.

الگوهای صعودی: امید به افزایش قیمت

این الگوها نشان دهنده روند صعودی قیمت‌ها است. برخی از آنها احتمال شکل‌گیری روند نزولی را نیز نشان می‌دهند.

  • ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover) نشان دهنده الگوی صعودی در روز اول و الگوی نزولی در روز دوم است.
  • چکش (Hammer) یک روند صعودی بازگشتی است که در پایین روند نزولی اتفاق می‌افتد.
  • هارامی (Hammer) یک الگوی بازگشتی است که می‌تواند صعودی یا نزولی باشد.
  • چکش معکوس (Inverted Hammer) عمدتاً در کف روندهای نزولی اتفاق می‌افتد و می‌تواند هشداری برای برگشت احتمالی روند به سمت بالا باشد.
  • ستاره صبحگاهی (Morning Star) یک الگوی صعودی بازگشتی است که معمولاً در کف روندهای نزولی اتفاق می‌افتد.
  • الگوی پیرسینگ یا نفوذی (Piercing Pattern) یک الگوی صعودی مانند الگوی پوشاننده صعودی است.
  • انبرک کف (Tweezer Bottom) از دو کندل استیک تشکیل شده است که یک الگوی صعودی برگشتی را تشکیل داده و در کف روندهای نزولی دیده می‌شود.
  • پنجره (Windows یا Gaps) یک الگوی صعودی یا نزولی است و به این معنا است که در بین پنجره‌ها قیمت و حجم معاملاتی دست به دست نشده است.

الگوهای نمودارها: خوانش‌های معمولی

توجه به الگوهای نمودارها در بین تحلیل‌گران فنی بسیار رایج و با کسب مهارت کافی به سادگی و به سرعت می‌توان این الگوها را در نمودارهای قیمت شناسایی کرد. بسیاری از این اندیکاتورها مبتنی بر سطوح حمایت و مقاومت هستند.

  • کف دوقلو (Double Bottom) – شکست مقاومت رو به بالا؛ استفاده از مفاهیم حمایت و مقاومت.
  • سقف دوقلو (Double Top) یک الگوی تغییر قیمت متداول و بسیار مؤثر است.
  • پرچم (Flag) یک الگوی ادامه‌دهنده است که شکست به بالای تثبیت قیمت یا شکست به زیر خط حمایت را نشان می‌دهد.
  • سر و شانه (Head & Shoulders)؛ قیمت‌ها ممکن است به زیر خط حمایتی که توسط شانه چپ و سر ایجاد شده است ریزش کند.
  • حمایت و مقاومت (Support & Resistance)؛ حمایت ناحیه‌ای است که در گذشته خریداران در آن از کاهش بیشتر قیمت جلوگیری کرده‌اند، مقاومت ناحیه‌ای است که فروشندگان معمولاً از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری کرده‌اند.
  • ادامه مثلث (Triangle Continuations) نشان دهنده دوره‌ای از تثبیت قیمت را است که متشکل از کف‌های بالاتر و کف‌های پایین‌تر بوده و شکل یک مثلث را تشکیل می‌دهد.

کندل استیک‌های دوجی (Doji): بازگشت بازار

دوجی یک الگوی شمعی انتقالی است که نشان دهنده برابری یا بلاتکلیفی بین خریداران و فروشنده‌ها است.

  • دوجی را می‌توان در کف و سقف روندها مشاهده کرد و آن را به عنوان هشدار بازگشت احتمالی یا ادامه بازار تلقی کرد.
  • دوجی سنجاقکی (Dragonfly Doji) وقتی ایجاد می‌شود که قیمت باز شدن، حداقل و بسته شدن یکسان یا تقریباً یکسان بوده و کندل استیک سایه پایینی بلندی دارد.
  • دوجی سنگ قبر (Doji Gravestone) سایه پایینی بلندی دارد.

نمودارهای نمایی: نرخ تغییر قیمت

در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال نمودارهای نمایی با نمودارهای خطی تفاوت دارند. سرعت تغییر قیمت در طول زمان به جای این‌که ثابت بماند، با یک ضریب ثابت افزایش می‌یابد.

  • میانگین متحرک نمایی (EMA) به قیمت‌های فعلی وزن بیشتری نسبت به قیمت‌های گذشته می‌دهد.
  • نوارهای نمایی چندین میانگین (Exponential RibbonS) چندین نمودار متحرک نمایی مربوط به بازه‌های زمانی افزایشی را در همان نمودار ترسیم می‌کند.
  • میانگین نمایی سه‌گانه (TRIX) می‌تواند سیگنال‌های خرید و فروش احتمالی را به معامله‌گر داده و سعی می‌کند نویز کوتاه مدت قیمت را از بین ببرد.

نمودارهای فیبوناچی: گمانه‌زنی جهت‌دار

توالی فیبوناچی در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال در واقع یک الگوی ریاضی است که در طبیعت و بازارهای مالی یافت می‌شود.

در این توالی هر عدد حاصل جمع دو عدد قبلی است که اغلب به صورت یک نمودار مارپیچی نشان داده می‌شود.

  • کمان‌های فیبوناچی (Fibonacci Arcs) کمان‌های درصدی هستند که براساس فاصله بین سقف‌های مهم و کف‌های مهم قیمت رسم می‌شوند.
  • بادبزن‌های فیبوناچی (Fibonacci Fans) از نسبت‌های فیبوناچی بر اساس زمان و قیمت استفاده می‌کنند.
  • فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracements) پراستفاده‌ترین ابزار فیبوناچی است و بر اساس این منطق ساخته شده است که شرکت‌های S&P 500 معیار گسترده‌ای از طبیعت انسان است.
  • فیبوناچی گسترشی زمانی (Fibonacci Time Extensions) برای پیش‌بینی دوره‌های تغییر قیمت برای سقف‌ها و کف‌ها استفاده می‌شود.

نمودارهای شاخص: شرایط بازار

در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال از اندیکاتورهایی مانند آر اس آی (RSI) برای ارزیابی شرایط کلی بازار از نوسانات گرفته تا نواحی اشباع خرید و اشباع فروش استفاده می‌شود. از این اندیکاتورها اغلب برای تعیین نقاط ورود و خروج در استراتژی‌های معاملاتی استفاده می‌شود.

شاخص نوسان تجمعی (ASI) که توسط ولز وایلدر تهیه شده است به عنوان ابزاری برای شناسایی واگرایی و تأیید استفاده می‌شود.

  • شاخص آرمز (TRIN) یک اندیکاتور تأیید مبتنی بر حجم است و همچنین نقاط اشباع خرید و اشباع فروش را نشان می‌دهد.
  • شاخص جهت‌دار میانگین (ADX) نشان می‌دهد که آیا بازار دارای روند است یا خیر.
  • شاخص کانال کالا (CCI) یک اندیکاتور محبوب است که کاربرد آن تفسیر کردن سیگنال‌های خرید و فروش است و می‌تواند نواحی اشباع خرید و اشباع فروش را نشان دهد.
  • شاخص انتخاب کالا (CSI) نشان داد به منظور انتخاب بهترین کالا برای معامله بر اساس سنجیدن شرایط نوسان/بهترین نرخ پاداش به ریسک استفاده می‌شود.
  • شاخص حرکت جهت‌دار (DMI) از دو خط مثبت دی‌ام آی (DMI+) و منفی دی‌ام آی (DMI-) تشکیل شده است که سیگنال‌های خرید و فروش احتمالی تولید می‌کنند.
  • شاخص پرداخت هریک (HPI) از حجم، سود باز و قیمت برای نشان دادن واگرایی‌های صعودی و نزولی در قیمت قراردادهای آتی یا اختیارات استفاده می‌کند.
  • شاخص توده (Mass Index) برای هشدار دادن درمورد تغییر جهت حرکت قیمت در آینده در صورت بالا بودن نوسان استفاده می‌شود.
  • شاخص جریان پول (MFI) در تأیید روند قیمت‌ها و هشدار دادن در مورد برگشت احتمالی قیمت‌ها مفید است.
  • شاخص مقاومت نسبی (RSI) یک اسیلاتور است که قدرت قیمت فعلی را نسبت به قیمت‌های قبلی اندازه‌گیری می‌کند.
  • شاخص نوسان (Swing Index) تلاش می‌کند رفتار کوتاه‌مدت قیمت را در صورت عبور آن از به زیر یا بالای صفر پیش‌بینی کند.
  • شاخص اولسر (Ulcer Index) با اندازه‌گیری اصلاحات قیمت سعی در اندازه‌گیری «استرس» ماندن در یک معامله یا سرمایه‌گذاری را دارد.
  • شاخص‌های نوسان ($ VIX و $ VXN) به ترتیب شاخص‌های نوسانات سالانه ۳۰ روزه برای قراردادهای آپشن شاخص S&P 500 و آپشن شاخص NASDAQ 100 هستند.

رگرسیون خطی: تحلیل متوالی

مدل‌های رگرسیون خطی مدل‌های ریاضی هستند که سعی در توصیف رابطه بین دو عدد دارند.

در تحلیل رگرسیون خطی مجموعه‌ای از فاکتورها سعی در پیش‌بینی وقوع عوامل دیگر دارند.

  • کانال رگرسیون خطی از یک خط رگرسیون خطی و خطوطی در بالا و پایین آن تشکیل شده است.
  • منحنی رگرسیون خطی در واقع خطی را ترسیم می‌کند که به بهترین وجه متناسب با قیمت‌های تعیین شده در یک بازه زمانی مشخص شده توسط کاربر است.
  • خط رگرسیون خطی یک خط مستقیم است که به بهترین وجه بین قیمت‌های واقع در یک نقطه قیمت آغازین و یک نقطه قیمت پایانی قرار می‌گیرد.
  • پیش‌بینی سری زمانی در تلاش برای پیش‌بینی کردن روندهای آتی، بهترین خط متناسب را برای یک دوره زمانی مشخص محاسبه می‌کند.

میانگین‌های متحرک: یافتن قیمت‌های پراکنده

از میانگین‌های متحرک برای خنثی کردن نویزهای کوتاه‌مدت در روندهای بلندمدت استفاده می‌شود. میانگین‌های متحرک می‌تواند برای شناسایی کردن رفتارهای غیرمحتمل بازار مفید باشد.

  • میانگین متحرک سازگار در دوره‌هایی که حرکت قیمت در یک جهت خاص ثابت است حساس‌تر می‌شود و در صورت نوسان قیمت نسبت به حرکت قیمت حساسیت کمتری پیدا می‌کند.
  • میانگین متحرک نمایی (EMA) بر قیمت‌های فعلی بیشتر از قیمت‌های گذشته تأکید می‌کند.
  • پاکت‌های میانگین متحرک از یک میانگین متحرک به علاوه و منهای درصدی انحراف تعریف شده توسط کاربر تشکیل شده است.
  • میانگین متحرک ساده که می‌توان گفت محبوب‌ترین ابزار تحلیل تکنیکال است، اغلب برای شناسایی جهت روند استفاده می‌شود اما می‌توان از آن برای دریافت سیگنال‌های احتمالی خرید و فروش استفاده کرد.
  • میانگین متحرک مثلثی یک میانگین متحرک ساده است که مجدداً میانگین‌گیری شده است و یک خط صاف اضافی ایجاد کرده است.
  • میانگین متحرک قیمت نقطه پیوت (Typical Price Moving Average) مفهوم پیوت پوینت و میانگین متحرک ساده را با هم ترکیب می‌کند.
  • میانگین متحرک وزنی (Weighted Moving Average) به حرکت‌های اخیر قیمت اهمیت بیشتری می‌دهد در نتیجه سریع‌تر به تغییرات قیمت واکنش نشان می‌دهد.

اسیلاتورها: تحلیل اشباع بازار‌‌

اسیلاتورها می‌توانند به معامله‌گران در یافتن نواحی اشباع خرید و اشباع فروش کوتاه‌مدت کمک کنند. اسیلاتورها این نقاط کلیدی عرضه و تقاضا را با ردیابی کردن قیمت‌ها در طول زمان در یک باند، چه در بالای خط و چه در زیر خط مرکزی پیدا می‌کنند.

  • اندیکاتور/اسیلاتور آرون (Aroon indicator/oscillator) صعودی، نزولی یا خنثی بودن روند بازار را به معامله‌گران نشان می‌دهد.
  • اسیلاتور چایکین (Chaikin Oscillator) یا اسیلاتور تجمعی حجم ممکن است برای تأیید حرکت قیمت یا واگرایی در حرکت قیمت استفاده شود.
  • شاخص کانال کالا (CCI) اسیلاتور محبوبی است که کاربرد آن تفسیر کردن سیگنال‌های خرید و فروش بوده و می‌تواند نواحی اشباع خرید و اشباع فروش را شناسایی کند.
  • اسیلاتور قیمت بدون روند (DPO) تلاش می‌کند با نادیده گرفتن روندهای جزئی چرخه‌های اساسی حرکت قیمت را شناسایی کند.
  • مکدی (MACD) – نحوه ساخت آن، کراس اوورهای میانگین متحرک، هیستوگرام مکدی و واگرایی‌ها.
  • اسیلاتور مک کللان (McClellan Oscillator) برای سنجش عرض بازار از پیشروی‌ها و افت‌ها در بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE) استفاده می‌کند.
  • اسیلاتور قیمت تفاوت بین دو میانگین متحرک را محاسبه می‌کند.
  • نرخ تغییر (ROC) قیمت فعلی را با قیمت گذشته مقایسه می‌کند و برای تأیید حرکت قیمت یا تشخیص واگرایی استفاده می‌شود.
  • شاخص مقاومت نسبی (RSI) اسیلاتوری است که قدرت قیمت فعلی را نسبت به قیمت‌های قبلی اندازه‌گیری می‌کند.
  • اسیلاتور نهایی (Ultimate Oscillator) پرایس اکشن کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت را در یک اسیلاتور ترکیب می‌کند.
  • اسیلاتور حجم شامل یک میانگین متحرک سریع است که از یک میانگین متحرک کند کم می‌شود.

حرکات قیمت: شاخص‌های ارزش

این اندیکاتورهای فنی فقط بر تغییرات قیمت در طول زمان متمرکز هستند.

  • اسیلاتور قیمت بدون روند (DPO) تلاش می‌کند با نادیده گرفتن روندهای جزئی چرخه‌های اساسی حرکت قیمت را شناسایی کند.
  • کانال‌های قیمت سیگنال‌های خرید و فروش احتمالی را بر اساس شکست قیمت پیشنهاد می‌کند.
  • اسیلاتور قیمت تفاوت بین دو میانگین متحرک را محاسبه می‌کند.
  • روند حجم قیمت تغییر قیمت درصدی و حجم را برای تأیید قدرت روند قیمت ترکیب می‌کند.

اندیکاتورهای استوکاستیک (Stochastic): انحراف قیمت

هنگام توصیف اندیکاتورهای فنی، اصطلاح «استوکاستیک» به یک قیمت فعلی در رابطه با دامنه آن قیمت آن در طی یک دوره زمانی اشاره دارد. از استوکاستیک می‌توان برای نشان دادن انحرافات مرتبط از محدوده قیمت «عادی» یک دارایی استفاده کرد.

  • استوکاستیک (سریع و آهسته) ممکن است در تشخیص واگرایی قیمت و تأیید نواحی اشباع خرید و اشباع فروش مفید باشد.
  • استوکاستیک آر اس آی (RSI) ترکیب دو اندیکاتور محبوب تحلیل تکنیکال استوکاستیک شاخص مقاومت نسبی (RSI) است.

نوسان: شدت حرکت و قیمت

اندیکاتورهای نوسان قیمت بر اساس این تفکر طراحی شده‌اند که روندهای صعودی قوی با کاهش نوسان همراه‌اند در حالی که روندهای نزولی شدید افزایش کلی نوسان را به همراه دارند. برای شروع می‌توانید از نمونه اندیکاتورهای نوسان زیر استفاده کنید.

  • اندیکاتور نوسان ممکن است در دیدن شناسایی کردن بازگشت‌های احتمالی بازار بر اساس دامنه واقعی قیمت یا در تعیین روندهای قوی و کف‌های قیمتی مفید باشد.
  • شاخص‌های نوسان ($ VIX و $ VXN) به ترتیب شاخص‌های نوسانات سالانه ۳۰ روزه برای قراردادهای آپشن شاخص S&P 500 و آپشن شاخص NASDAQ 100 هستند.

اندیکاتورهای حجم: فعالیت بازار

اندیکاتورهای حجم مبتنی بر این تعمیم طراحی شده‌اند که هر زمان خریدار یا فروشنده‌ای معاملات سهام یا قرارداد آتی خود را انجام می‌دهد حجم افزایش می‌یابد.

  • اندیکاتور حجم تعادلی On Balance Volume (OBV) قیمت و حجم را با هم ترکیب می‌کند تا مشخص کند که آیا حرکت‌های قیمت قوی یا ضعیف هستند.
  • اندیکاتور روند حجم قیمت Price Volume Trend تغییر قیمت درصدی و حجم را با هم ترکیب می‌کند تا قدرت روندهای قیمت را تأیید کند یا در مورد حرکت‌های ضعیف قیمت هشدار بدهد.
  • اندیکاتور حجم می‌تواند نشان دهنده قیمت‌های بالاتر یا پایین‌تر مرتبط با میزان حجم معاملات باشد.
  • تراکم حجم Volume Accumulation حجم و وزن قیمت را برای نشان دادن قدرت یک روند با هم ترکیب می‌کند.
  • اسیلاتور حجم شامل یک میانگین متحرک سریع است که از یک میانگین متحرک کند کم می‌شود.
  • نرخ تغییر حجم Volume Rate of Change درصد تغییر حجم فعلی را در مقایسه با حجم گذشته اندازه‌گیری می‌کند.

اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال تکمیلی

طبقه‌بندی کردن اندیکاتورهای فنی زیر دشوار است زیرا از آنها می‌توان در ترکیبی از روش‌های تحلیل استفاده کرد.

مکدی اطلاعات جالبی درمورد عواملی مانند میانگین‌های متحرک و واگرایی ارائه می‌کند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد قابلیت‌های ابزارهای تحلیلی تکمیلی راهنمای زیر را مطالعه کنید:

  • توزیع، تراکم (Accumulation Distribution) با استفاده از حج معاملات روندهای قیمت را تأیید می‌کند یا نسبت به حرکت‌های ضعیف که ممکن است منجر به تغییر جهت بازار شود هشدار می‌دهد.
  • نسبت پیشروی – افت (Advance-Decline Ratio) برای تأیید حرکت قیمت و تشخیص واگرایی استفاده می‌شود.
  • اندروز پیچفورک (Andrews Pitchfork) (همچنین به عنوان مطالعات خط میانه ​​شناخته می‌شود) از مفاهیم سطوح حمایت، مقاومت و اصلاح استفاده می‌کند.
  • نظریه موج الیوت (Elliot Wave Theory) بر این اساس استوار است که قیمت به صورت موجی از الگوهای تکرار شونده حرکت می‌کند.
  • نظریه گان (Gann Theory) بر این فرض استوار است که قیمت بر اساس الگوهای قابل پیش‌بینی حرکت می‌کند.
  • کانال کِلتنر (Keltner Channel) برای نشان دادن شکست احتمالی قیمت، نشان دادن روندها و شناسایی نواحی اشباع خرید و اشباع فروش استفاده می‌شود.
  • مکدی (MACD) – نحوه ساخت آن، کراس اوور میانگین متحرک، هیستوگرام مکدی و واگرایی‌ها.
  • مومنتوم (Momentum) جایگاه فعلی قیمت را در مقایسه با جایگاه آن در گذشته مقایسه می‌کند.
  • بهره باز (Open Interest) تعداد قراردادهای موجود در بازار است.
  • استراتژی‌های آپشن (Options Strategies) مجموعه کاملی از اندیکاتورهای فنی است که برای پیش‌بینی خرید یا فروش قراردادهای آپشن (اختیار) استفاده می‌شود.
  • اندیکاتور پارابولیک سار (Parabolic Stop and Reverse (SAR)) ترکیبی از مؤلفه‌های قیمت و زمان برای تعیین زمان ثبت سفارش‌های حد ضرر است.
  • نمودار نقطه و شکل (Point and Figure Charting) اهمیت زمان را در نمودار قیمت کاهش می‌دهد و در عوض بر روی تغییرات قیمت به شکل X و O تمرکز می‌کند.
  • نرخ تغییر (ROC) قیمت فعلی را با قیمت گذشته مقایسه می‌کند و برای تأیید حرکت قیمت یا تشخیص واگرایی استفاده می‌شود.
  • پیش‌بینی سری زمانی در تلاش برای پیش‌بینی کردن روندهای آتی، بهترین خط متناسب را برای یک دوره زمانی مشخص محاسبه می‌کند.
  • اندیکاتور ویلیامز (Williams %R) اندیکاتوری برای شناسایی نواحی اشباع خرید و اشباع فروش است و ممکن است سیگنال‌های خرید و فروش احتمالی ارائه کند.
  • اندیکاتور زیگزاگ (Zig Zag) با مشخص کردن سقف‌ها و کف‌ها سعی می‌کند روندهای قیمت، سطوح حمایت و مقاومت و الگوهای کلاسیک نمودار را تعیین کند.

سؤالات متداول

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟

ابزارها و تکنیک‌های تحلیل تکنیکال با هدف تعیین حرکت‌های احتمالی قیمت یعنی جهت، شدت و احتمال آن حرکت‌ها طراحی شده‌اند. در سوی دیگر، تکنیک‌های تحلیل بنیادی برای درک شرایط کلی بازار به منظور تعیین ارزش واقعی یک سهم در مقابل قیمتی که به آن معامله می‌شود طراحی شده‌اند، تکنیک‌های تحلیل حجم هم بنیادی و هم فنی هستند.

بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال کدام‌اند؟

اندیکاتورهای پرکاربرد شامل کندل استیک‌های پوشاننده صعودی و نزولی، باندهای بولینگر، کندل استیک‌ها، شاخص کانال کالا، کندل استیک دوجی، سقف و کف دوقلو، میانگین متحرک نمایی، فیبوناچی اصلاحی (ریتریسمنت)، الگوی پرچم، سر و شانه، مکدی، حجم تعادلی (OBV)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، میانگین متحرک ساده، استوکاستیک (سریع و آهسته) و سطوح حمایت و مقاومت هستند.

روش‌های تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال شامل روش‌هایی بر پایه ریاضیات، علوم رفتاری و اقتصاد است. از ریاضیات برای ایجاد مدل‌های پیش‌بینی کننده بر اساس قیمت، حجم و سایر داده‌های بازار استفاده می‌شود. علوم رفتاری بینش‌های آگاهی‌بخشی درمورد رفتارهای انسانی که منجر به تصمیم‌گیری درمورد خرید و فروش می‌شود در اختیار تحلیل‌گران قرار می‌دهد. اقتصاد نحوه رفتار اقتصاد را در سطح کلان یا خرد توصیف می‌کند.

تحلیل تکنیکال تا چه اندازه صحیح است؟

تحلیل تکنیکال فرایندی برای پیش‌بینی کردن آینده و یا استراتژی موفقیت تضمین‌شده نیست. ابزارهای تحلیل تکنیکال معامله‌گر را از شرایط بازار مطلع می‌کنند و به او این امکان را می‌دهد تا در شرایط ایده‌آل معامله کند. دقت و ظرافت معامله‌گر در استفاده از این ابزارها به طور مؤثر میزان دقت پیش‌بینی او در مورد قیمت آینده یک دارایی را تعیین می‌کند.

خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟

خط روند خط مستقیمی است که در تحلیل تکنیکال برای اتصال نقاط قیمت بر روی نمودار قیمت مورد استفاده قرار می‌گیرد. این خط رابطه تاریخی بین این نقاط قیمت‌ها را به صورت بصری نشان می‌دهد و اغلب به عنوان ابزاری برای حدس زدن در مورد رابطه میان قیمت‌ها در آینده و بر اساس داده‌های تاریخی استفاده می‌شود. سطوح حمایت و مقاومت از نظر عملکرد مشابه خطوط روند هستند.

چند اندیکاتور تحلیل تکنیکال وجود دارد؟

ده‌ها شاخص فنی وجود دارد و همواره موارد دیگری در حال طراحی و آزمایش شدن هستند. مشهورترین اندیکاتورهای فنی شامل باندهای بولینگر، شمع‌های ژاپنی، دوجی، مکدی، شاخص کانال کالا، میانگین متحرک نمایی و فیبوناچی هستند.