حاکمیت را می‌توان از مهم‌ترین اصل‌های دنیای بلاکچین در نظر گرفت و هم راستا با تحول این دنیا در حال تغییر است. اما خب حاکمیت برای ارزهای دیجیتال چیزی فراتر از یک مفهوم ساده است. اینکه حاکمیت چیست و چه کسی آن را در پروژه‌های ارز دیجیتال بر عهده دارد موضوعاتی هستند که در ادامه به آن‌ها پرداخته شده است.

حاکمیت بلاکچین چیست؟

بیشتر شرکت‌ها و نهادهای حاکم ماهیت متمرکز دارند بنابراین معمولاً یک تیم رهبری آنها را اداره می‌کند. با این حال، بلاکچین یک شبکه غیرمتمرکز دارای بخش‌های متحرک و ویژگی‌های زیادی است. بلاکچین یک سیستم همیشه در حال تکامل است که همیشه باید سعی کند تا با نیازهای کاربران سازگار و تنظیم شود تا مزایای بهتری به آنها ارائه کند.

از این رو مکانیسم مربوط به اینکه بلاکچین چگونه می‌تواند با روزگار و الزامات در حال تغییر سازگار باشد و مرتبط بماند حاکمیت بلاکچین (blockchain governance) نامیده می‌شود.

انواع حاکمیت

هم در دنیای دیجیتال و هم در دنیای واقعی می‌توان نوعی از حاکمیت را مشاهده کرد. به همین دلیل می‌توان انواع حاکمیت را به دو دسته اصلی زیر تقسیم کرد:

  • حاکمیت استاندارد
  • حاکمیت بلاکچین

حاکمیت استاندارد

حاکمیت استاندارد در شرکت‌ها، نهادهای غیرانتفاعی، مشارکت‌ها، تیم‌های پروژه‌ها، روابط تجاری و سایر گروه‌های مشابه دیده می‌شود. این بدان معنی است که حاکمیت استاندارد در تمام گروه‌های انسانی که یک فعالیت خلاقانه یا هدفمند را دنبال می‌کنند وجود دارد.

حاکمیت استاندارد را هم می‌توان به دو نوع زیر دسته‌بندی کرد:

  • حاکمیت مستقیم
  • حاکمیت نمایندگی

حاکمیت مستقیم

حاکمیت مستقیم یک رویکرد مستقیم به حاکمیت است. در این روش هر کاربر یا شرکت‌کننده با دخالت مستقیم در تمام تصمیم‌ها در مدل حاکمیتی شرکت می‌کند. شرکت‌کننده برای مشارکت در تصمیم‌گیری باید در مورد انجام شدن یا چگونگی انجام فعالیت‌ها رأی دهد. اقدامات قابل انجام توسط آرای شرکت‌کنندگان تعیین می‌شود.

یکی دیگر از جنبه‌های منحصربه‌فرد حاکمیت مستقیم فقدان یک مرجع واسطه یا متمرکز است.

شبیه‌ترین نمونه به مدل حاکمیت مستقیم آتن باستان در ۵۰۰ سال قبل از میلاد است. آتن در آن زمان یک دموکراسی نیمه مستقیم بود. نمونه مدرن‌تر آن کانتون‌های گلاروس سوئیس و آپنزل اینرهودن سوئیس است.

حاکمیت نمایندگی

حالا که تا حدودی با روش حاکمیت مستقیم آشنا شدید وقت آن است که نگاه کوتاهی به حاکمیت نمایندگی بیندازیم.

تفاوت حاکمیت نمایندگی با روش مستقیم در این است که در آن کاربران نماینده‌ای را با رأی دادن برای خود انتخاب می‌کنند. این نماینده پس از انتخاب شدن به نمایندگی از کاربران تصمیم می‌گیرد. نماینده همچنین وظیفه نظارت بر قوانین جدید و سپس اجرای آنها در سراسر سیستم را بر عهده دارد.

دلیل اهمیت سیستم حاکمیت

سازگاری و ارتقا پذیری به دو ویژگی کلیدی در زمینه حاکمیت بلاکچین تبدیل شده‌اند. به گفته بسیاری از کارشناسان توانایی یک شبکه بلاکچین برای تکامل و ارتقاء در جریان توسعه مداوم نقش برجسته‌ای در به روز و رقابتی ماندن دارد.

چه کسی مسئول حاکمیت بلاکچین است؟

حاکمیت بلاکچین معمولاً چهار جامعه اصلی را شامل می‌شود اما میزان مشارکت هر کدام از جوامع از یک بلاکچین به بلاکچین دیگر متفاوت است. این جوامع به شرح زیر است:

  • توسعه‌دهندگان اصلی؛ این افراد مسئول حفظ کد اصلی زیربنای بلاکچین هستند. اگرچه آنها می‌توانند کد را اضافه یا حذف کنند تا کد اصلی را تغییر دهند اما نمی‌توانند آن را در سراسر شبکه اجرا کنند.
  • اجراکننده‌های گره‌ها؛ این (اجرای کد در سراسر شبکه) وظیفه اجراکننده‌های گره‌ها (نودها) است. از آنجا که این افراد یک نسخه کامل از دفتر کل بلاکچین را دارند و آن را بر روی کامپیوترهای خود اجرا می‌کنند می‌توانند تصمیم بگیرند که آیا یک ویژگی جدید را در گره‌های خود پیاده‌سازی کنند یا نه. توسعه‌دهندگان کد به موافقت اجراکننده‌های گره‌ها با ویژگی‌های ارائه شده خود وابسته هستند.
  • دارندگان توکن؛ اینها کاربران و نهادهایی هستند که توکن بلاکچین را در اختیار دارند. بسته به نوع بلاکچین، این گروه درجات مختلفی از حق رأی‌دهی در مورد ویژگی‌هایی که باید پیاده‌سازی شوند و تعیین قیمت‌ها را دارند. به طور کلی سرمایه‌گذاران بخش بزرگی از جامعه دارندگان اصلی توکن را تشکیل می‌دهند.
  • تیم بلاکچین؛ این تیم می‌تواند یک شرکت یا یک سازمان غیرانتفاعی باشد که نقش‌های مختلفی را بر عهده می‌گیرد. نقش اصلی تیم بلاکچین مدیریت کردن سرمایه و توسعه پروژه است. این تیم همچنین جوامع وسیع‌تری از سرمایه‌گذاران و طرفداران را برای مذاکره با توسعه‌دهندگان کد و اجراکننده‌های گره‌ها نمایندگی می‌کنند و همچنین اغلب نقش بازاریابی پروژه را بر عهده دارند. برای مثال، در حالی که بیت‌کوین و اتریوم هر کدام دارای یک بنیاد هستند، ریپل از جمله پروژه‌هایی است که توسط یک شرکت مدیریت می‌شود.

عناصر حاکمیت بلاکچین

روش‌های متعددی برای دسته‌بندی روش‌های حاکمیت وجود دارد. در خصوص بلاکچین شناسایی دسته‌های اولیه برای ارزیابی و توسعه یک ساختار حاکمیت مؤثر بلاکچین بسیار مهم است.

در مقایسه با ساختار حاکمیت فعلی سازمان‌های معمولی می‌توان چهار دسته‌بندی را شناسایی کرد که بسیار مرتبط با حاکمیت بلاکچین هستند:

  1. اجماع
  2. مشوق‌ها
  3. اطلاعات
  4. ساختار حاکم

در ادامه به هر یک از این موارد خواهیم پرداخت و دلایل اهمیت این پارامترها برای حاکمیت بهینه بلاکچین را بررسی خواهیم کرد.

استراتژی‌های حاکمیت بلاکچین

فناوری بلاکچین بسیار جدید است، از این رو به‌جز در مورد بیت کوین هیچ استراتژی مطمئنی در این زمینه در دسترس نیست. بنابراین از یک منظر گسترده‌تر حاکمیت بلاکچین را می‌توان به دو نوع طبقه‌بندی کرد:

  1. حاکمیت برون زنجیره‌ای
  2. حاکمیت درون زنجیره‌ای

حاکمیت برون زنجیره‌ای

حاکمیت برون زنجیره‌ای (Off-Chain Governance) معمولاً بین جامعه یک بلاکچین به عنوان مثال توسعه‌دهندگان اصلی، استخراج کنندگان، کاربران و سازمان‌های تجاری آن تعادل ایجاد می‌کند. بیت کوین و اتریوم هر دو از این مدل حاکمیتی پیروی می‌کنند.

  حمله ۵۱ درصدی چیست؟ شرح حال بلای جان بلاکچین به زبان ساده

این نوع الگوی حاکمیت شبیه ساختار سنتی حاکمیت است اما شباهت‌ها و نیز تفاوت‌هایی با این مدل حاکمیت دارد.

مدل برون زنجیره‌ای نسبتاً متمرکز است؛ در واقع تصمیمات مربوط به شبکه توسط تعداد کمی از افراد گرفته می‌شود. بسیاری از کاربران جریان اصلی به دلیل نداشتن دانش فنی یا قدرت مالی در تصمیم‌گیری نقشی ندارند یا نفوذ کافی برای این کار ندارند. این وضعیت شبیه به حاکمیت مستقیمی است که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم و بسیاری به درستی معتقدند که حاکمیت مستقیم تهدیدی برای پایداری بلاکچین است.

با این حال، تفاوت این مدل با حاکمیت سنتی در این است که مدل برون زنجیره‌ای با وجود متمرکز بودن نسبت به ساختارهای سنتی انعطاف‌پذیری بسیار بیشتری در عمل دارد. برای مثال «هارد فورک» را در نظر بگیرید. کاربر این اختیار را دارد که از بین زنجیره جدید منشعب شده و پروتکل کلاسیک قدیمی یکی را انتخاب و استفاده کند. قیمت زنجیره جداشده از پروتکل بلاکچین اصلی در مقایسه با سناریوهای حاکمیت سنتی در صنایع یا دولت بسیار کمتر است.

در زیر چهار مؤلفه مؤثر بر استراتژی حاکمیت برون زنجیره‌ای را بررسی می‌کنیم:

  • اجماع

در مدل برون زنجیره‌ای تصمیم‌ها معمولاً توسط رهبران حاضر در جامعه گرفته می‌شود. در مورد بیت کوین، ماینرهای بزرگ مانند بیت مِین (Bitmain)، توسعه دهندگان اصلی و نهادهای تجاری با یکدیگر تعامل دارند و به یک اجماع کلی می‌رسند.

  • مشوق

مشوق اگرچه یک انگیزه عالی برای مشارکت کنندگان در شبکه‌های بلاکچین است اما نوع آن در نهادها یا جوامع مختلف پروژه‌های برون زنجیره‌ای متفاوت است. در حالی که ماینرها به دنبال دریافت کارمزدها هستند توسعه دهندگان خواهان اجرای کنترل شده تغییرات در شبکه و موفقیت روزافزون آن هستند و از سوی دیگر کسب و کارها به دنبال منافع خود هستند.

این انگیزه ناهماهنگ گروه‌های مختلف به احتمال زیاد موجب بروز مشکلاتی می‌شود که منجر به شکل‌گیری هارد فورک می‌شود. هارد فورک بدنام بیت کوین کش در وهله اول به دلیل مسائل مربوط به مشوق ایجاد بود.

  • اطلاعات

اطلاعات در شبکه بیت کوین و سایر بلاکچین‌های عمومی یک قضیه منحصربه‌فرد است. شفافیت ذاتی و ماهیت غیرمتمرکز و بدون اعتماد بیت کوین بینش‌هایی را در مورد پویایی‌های این پلتفرم ارائه می‌دهد که در دولت‌ها یا شرکت‌های بزرگ در دسترس نیست. این شفافیت به شدت مفید است اما ممکن است منجر به شکل‌گیری مشوق‌های متضاد در میان طرفین مختلف شود.

اطلاعات در شبکه بلاکچین کامل نیست اما به هر حال از اطلاعات موجود در مدل‌های سنتی حاکمیت کیفیت بسیار بهتری دارد و می‌تواند موجب بازتعریف پراکندگی اطلاعات در اینترنت شود.

  • ساختار حاکم

مدل برون زنجیره‌ای اگرچه به اندازه شرکت‌های فناوری معمولی و سایر سازمان‌های رسانه‌ای متمرکز نیست اما سعی می‌کند سطح بالایی از متمرکز بودن را اجرا کند.

آنچه که این مدل را از ساختار سلسله‌مراتبی مدل حاکمیت سنتی متمایز می‌کند توانایی توسعه‌دهندگان آگاه از نظر فنی آن برای مشارکت در تصمیم‌گیری در مورد توسعه شبکه است. یک مثال عالی از این مکانیسم پروپوزال ارتقای بیت کوین است.

حاکمیت درون زنجیره‌ای

حاکمیت درون زنجیره‌ای جدیدترین حوزه فعالیت در ساختارهای حاکمیت بلاکچین است و برخلاف سایر روش‌های برون زنجیره‌ای به‌ویژه برای بلاکچین ایجاد شده است. روش حاکمیت درون زنجیره‌ای که ماهیت بسیار دموکراتیک‌تری دارد مفاهیم جذاب، امیدوارکننده و در عین حال دو قطبی‌کننده‌ای را مطرح کرده است.

دموکراسی مستقیم در حاکمیت درون زنجیره‌ای به لطف مکانیسم رأی‌دهی درون‌ساخت بلاکچین حاصل شده است که می‌تواند بر اساس نیاز خاص شبکه‌ها بهینه‌سازی شود. توجه داشته باشید که در این روش مشارکت اجراکننده‌های گره در حاکمیت کاملاً غیرضروری می‌شود چرا که آنها فقط باید روند درون زنجیره‌ای را دنبال کنند. این رویکرد موجب می‌شود تصمیمات پیش‌فرض قدرتم بیشتری پیدا کنند و احتمال ایجاد هارد فورک‌ها کاهش پیدا کند.

در شرایط آرمانی تصور کنید که جامعه به دو گروه کاملاً متفاوت تقسیم شده است که هر کدام یکی از دو پیشنهاد زیر را مطرح می‌کند:

  • افزایش اندازه بلوک برای به حداکثر رساندن توان عملیاتی در لایه پایه.
  • اضافه کردن یک لایه دوم مانند شبکه لایتنینگ.

همه دارندگان توکن رأی خود را به این موضوع می‌دهند و هر پیشنهاد که بیشترین رأی را دریافت کند به طور خودکار در زنجیره اجرا می‌شود.

در اینجا با دادن کنترل و قدرت تصمیم‌گیری بیشتر به کاربران بیشتر بر رفع نیازهای آنها تمرکز می‌شود.

  • اجماع

پروتکل بلاکچین در مدل حاکمیت درون زنجیره‌ای امکان رسیدن به اجماع از طریق مکانیسم رأی‌دهی مستقیم را فراهم می‌کند. این روش اجماع بیشتر شبیه دموکراسی مستقیم است (که قبلاً بحث شد) که دارای چند بهینه‌سازی کوچک برای مطابقت با نیازهای بلاکچین است.

نتایج رأی‌گیری به صورت الگوریتمی کنترل می‌شود و دستور اجرای خودکار آنها مستقیماً در پروتکل گنجانده شده است. این یک شکل کاملاً جدید از اجماع در ساختار حاکمیت است از این رو هیچ مورد استفاده واقعی از آن وجود ندارد که در مدت زمان کافی پیاده‌سازی شده باشد و بر اساس آن در مورد موفقیت یا عدم موفقیت آن قضاوت کرد.

  • مشوق‌ها

مشوق‌ها در مدل حاکمیت درون زنجیره‌ای بسیار متفاوت از مدل برون زنجیره‌ای است. در این مدل قدرت تصمیم‌گیری از توسعه‌دهندگان و ماینرها به کاربران عمومی فعال در حاکمیت درون زنجیره‌ای منتقل شده است. در حاکمیت درون زنجیره‌ای دموکراسی حاصل شده است اما حالا آنچه در مورد آن مورد سوال است این موضوع است که این روش چقدر در زمینه پیشبرد توسعه بلاکچین در مسیر درست مؤثر خواهد بود.

با وجود انگیزه‌های متفاوت مسئله تضاد منافع بین کاربران به وجود می‌آید. کاربران بدون دانش فنی مناسب، که بسیاری مطمئناً فاقد آن هستند، ممکن است تصمیم‌هایی بگیرند که در واقع به نفع پلتفرم نباشد.

  • اطلاعات

شفافیت اطلاعات در سیستم درون زنجیره‌ای بسیار بهتر از وضعیت موجود در حاکمیت برون زنجیره‌ای است. از آنجا که در مدل درون زنجیره‌ای کاربران نیز مشارکت دارند پیشنهادهای مختلف مربوط به توسعه و رأی‌دهی در فضای باز اتفاق می‌افتد. هر تصمیم مهم و ضروری مانند تصمیم‌گیری در مورد کاهش پاداش بلوک ابتدا مطرح شده و سپس از طریق رأی سهامداران یا از طریق یک مکانیسم ترکیبی برون زنجیره‌ای/درون زنجیره‌ای با شفافیت کامل اجرا می‌شود.

به جز پیشنهاد ارتقای بیت کوین (BIP) که دارای شفافیت بالا است هیچ بلاکچین دیگری چنین سطحی از شفافیت را در ساختار حاکمیت برون زنجیره‌ای خود ارائه نمی‌دهد.

  • ساختار حاکم

ساختار حاکم یکی از ویژگی‌های جالب مدل درون زنجیره‌ای است. حاکمیت بر روی خود بلاکچین انجام می‌شود. همان‌طور که گفته شد از آنجا که اجماع از طریق یک مکانیسم رأی‌دهی غیرمتمرکز به دست می‌آید این بلاکچین می‌تواند بسیار سازگارتر و انعطاف پذیرتر از همتای برون زنجیره‌ای خود باشد.

در این مدل پروتکل‌های مربوط به نحوه عملکرد بلاکچین در قراردادهای هوشمند درون زنجیره‌ای ذخیره می‌شوند که دارای قابلیت‌ها و رویه‌های داخلی برای انجام اصلاحات هستند. قوانین مربوط به عملیات بلاکچین در خود بلاکچین ذخیره می‌شود.

با بزرگ‌تر شدن اندازه یک گروه یا جامعه ساختارهای دموکراسی معمولاً به دلیل ماهیت عاطفی یا خودخواهانه افراد شروع به متلاشی شدن می‌کنند. این یک خطر بزرگ برای مکانیسم حاکمیت درون زنجیره‌ای است چرا که برای بسیاری از کاربران حاضر در این ساختار ناشناس یا در بهترین حالت دارای اسم مستعار هستند.

چالش‌های حاکمیت درون زنجیره‌ای

مسئله مقیاس‌پذیری همچنان یک نگرانی بزرگ در این مدل حاکمیت است. هر چه جامعه بزرگ‌تر باشد اداره کارآمد آن پیچیده‌تر و دشوارتر می‌شود.

جامعه بلاکچین در رابطه با ارزش حاکمیت درون زنجیره‌ای اختلاف نظر دارد. در تئوری، هر تغییری را می‌توان در خود بلاکچین برنامه‌ریزی کرد و از طریق نهادهای مجاز به آنها رأی داد تا در صورت تائید شدن به طور خودکار در کد پیاده‌سازی شود.

اما این رویکرد در واقعیت چالش‌های جدی ایجاد می‌کند، از جمله اینکه:

  1. همه اعضا باید در راستای منافع گروه به عنوان یک کل عمل کنند که در یک جامعه بزرگ و ناهمگون چنین چیزی تضمین نمی‌شود.
  2. بلاکچین‌ها تغییرناپذیر هستند در نتیجه پس از تائید شدن تغییرات پیشنهادی با رأی مشارکت کنندگان نمی‌توان آن را به حالت قبل بازگرداند.
  3. تمایل طبیعی به بازآفرینی مدل‌های حاکمیت قدیمی بر روی پویایی‌های درون زنجیره‌ای احتمال شکل‌گیری اختلاف نظر را افزایش می‌دهد.
  4. دستیابی به پایداری بلندمدت در یک مدل حاکمیت آزمایشی در واقعیت مستلزم زمان و تلاش بسیار بیشتری است.

چند نمونه برجسته‌تر از مدل‌های حاکمیت بلاکچین

بیت کوین و اتریوم

بیت کوین شناخته‌شده‌ترین شبکه بلاکچین منبع باز و پرکاربردترین نمونه مدل حاکمیت غیرمتمرکز است. برخلاف برخی نظرات، تصمیم گیرندگان اصلی در بیت کوین کاربران و ماینرها هستند نه تیم توسعه بیت کوین کور یا یک رهبر یک پروژه فعال مانند ویتالیک بوترین موسس خود اتریوم.

همچنین می‌توان ادعا کرد که مدل حاکمیت بیت‌کوین ترکیبی از حاکمیت درون و برون زنجیره‌ای است که در آن به نقش رهبران جامعه در خارج از کد برنامه توجه زیادی شده است.

پروتکل بیت کوین باز است و هیچ الزام خاصی برای شرکت کنندگان احتمالی ندارد به جز اینکه از پروتکل این شبکه که بیشتر آن هنوز همان پروتکل اصلی ساتوشی ناکاموتو است پیروی کنند. بنابراین هر شخصی که از کد پیروی کند می‌تواند به شرط تامین قدرت محاسباتی بیشتری به صورت فعالانه در توسعه بیت کوین مشارکت داشته باشد.

این تامین کنندگان نیروی محاسباتی (ماینرها) به همراه «کاربران عادی» کم و بیش حاکمیت بیت کوین را بر عهده دارند. تصمیم‌های اصلی شبکه معمولاً بر اساس بررسی کاربران همتا گرفته می‌شود و به دنبال آن فعال‌ترین ماینرها – یک نوع شایسته‌سالاری که در آن کسانی که بیشترین قدرت محاسباتی را دارند سهم بیشتری در تصمیم‌گیری دارند- در مورد تصمیم‌ها به اجماع می‌رسند.

شبکه بیت کوین تحت نظارت توسعه‌دهنده اصلی بیت‌کوین کور و دیگر توسعه‌دهندگان «سطح بالاتر» به پیشنهادهای بهبود بیت‌کوین (BIP) رأی می‌دهد. پس از پایان رأی‌گیری تغییرات پیشنهادی اجرا یا رد می‌شود.

در حال حاضر بحث‌هایی در مورد میزان متمرکز بودن اتریوم، دومین ارز دیجیتال محبوب، وجود دارد. اگرچه از اتریوم اغلب به عنوان یک شبکه غیرمتمرکز یاد می‌شود اما این شبکه همچنان کم و بیش به تغییرات ورودی بنیان‌گذار آن یعنی ویتالیک بوترین که مسئول نوشتن تغییرات عمده کد اتریوم است وابسته است.

با این وجود اتریوم از یک ساختار حاکمیتی مشابه ساختار بیت کوین استفاده می‌کند که در آن کاربران می‌توانند با رأی خود در مورد پیشنهادهای بهبود اتریوم (EIP) در مورد تغییرات نرم‌افزاری در سطح شبکه تصمیم بگیرند. پیشنهادهای بهبود اتریوم بر اساس تصمیم مورد بحث انواع مختلفی دارد و قبل از اجرا چندین مرحله (از وضعیت پیش‌نویس تا وضعیت نهایی) را طی می‌کند. همه تغییرات قبلی و تغییر ایجاد شده فعلی را می‌توان در مرجع منبع باز گیت هاب (GitHub) اتریوم ردیابی کرد.

تزوس (Tezos)

مدل حاکمیت درون زنجیره‌ای تزوس موجب معروف شدن این رمز ارز شده است. نکته جالب در مورد این پروژه این است که دارای سیستم رأی‌دهی چرخه‌ای است؛ در واقع در هر سه ماهه سال یک دوره رأی‌دهی انجام می‌شود.

به علاوه، هر چرخه رأی‌دهی مورد استفاده جداگانه خود را دارد؛ مورد اول مربوط به بررسی، دوم به رأی‌دهی واقعی و آخرین مورد مربوط به به‌روزرسانی است. مرحله سوم (اجرا یا رد کردن) تحت یک اصل اکثریت ساده عمل می‌کند؛ در این اصل محدودیت ۸۰ درصدی در نظر گرفته شده است و تغییرات پیشنهادی که دارای حداقل نیازها باشند در شبکه اصلی تزوس اجرا می‌شوند.

مدل تزوس نمونه خوبی از حاکمیت درون زنجیره‌ای است. در این مدل همچنین تعداد دقیق آرای مورد نیاز برای مطرح کردن یک تغییر در نظر گرفته می‌شود؛ رویه‌ای که به نظر می‌رسد باید در بطن تمام سیستم‌های رأی‌گیری باشد.

علاوه بر این، در شبکه تزوس امکان رأی دادن به خود سیستم رأی‌دهی نیز وجود دارد که این یک راهکار عالی و خلاقانه برای برطرف کردن ناکارآمدی‌های ناشی از ذینفعان بزرگ، مشارکت کم رأی‌دهندگان و غیره است.

دیفینیتی (Dfinity)

دیفینیتی یکی از معدود شبکه‌هایی است که از مدل حاکمیت الگوریتمی با سیستم عصبی بلاکچین (BNS) استفاده می‌کند. سیستم عصبی بلاکچین، همان‌طور که از عنوان آن می‌توان حدس زد، از نورون‌ها تشکیل شده است! هر نورون اساساً موجودیت دارای قابلیت رأی دادن شبکه است.

نورون‌ها برای ارائه یک پیشنهاد اصلاحی ابتدا باید یکی از دسته‌بندی‌های پیشنهادها را انتخاب کنند چرا که دیفینیتی تصمیم‌ها را بر اساس کاربرد آنها دسته‌بندی کرده است؛ مثلاً دسته‌بندی‌های مربوط به اقتصاد، سیاست، و کد وجود دارد. علاوه بر این، هر درخواست تغییر مشمول پرداخت کارمزد پیشنهاد است که این کارمزد به عنوان فیلتر حفظ کیفیت در برابر پیشنهادهای بی‌اهمیت یا بدون تأثیر واقعی عمل می‌کند.

نورون‌ها می‌توانند همیشه پیشنهادات خود را ارائه دهند اما لزوم پرداخت کارمزد ممکن است به طور طبیعی مانع اعمال قدرت بخش بزرگی از شبکه بر تصمیم‌گیری شود. هرچه کارمزد ثبت شده توسط هر نورون بیشتر باشد قدرت رأی‌دهی آن بیشتر است.

البته این سیستم زیر سوال رفته است زیرا باعث ایجاد مسئله حاکمیت «پرداخت کن تا بازی کنی» می‌شود که در آن ذینفعان دارای منابع بیشتر می‌توانند تنها به دلیل داشتن ثروت بومی شبکه خود موضع خود را ابراز کنند.

ساختار حاکمیت دیفینیتی همچنین دارای یک سیستم رأی‌دهی خودکار است که نورون‌ها را قادر می‌سازد تا به جای دیگران رأی دهند. اگرچه این ویژگی ممکن است در مواردی مانند زمانی که یک نورون در مورد یک موضوع خاص اطلاعات بیشتری داشته باشد (مثل زمانی که در مورد سیاست اطلاعات کافی نداشته باشید و به شخص دیگری اجازه دهید رأی دهد) مفید باشد اما کارآمدی این رویه مورد تردید است زیرا ممکن است محیطی از اتکای بیش از حد ایجاد کند.

دیکرید (Decred)

دیکرید شبکه‌ای است که مسیر توسعه نسبتاً غیرمعمولی را در پیش گرفته است. سازندگان این شبکه عرضه اولیه کوین انجام ندادند و مشابه مدل پروژه دش خودشان بودجه توسعه پروژه را تامین کرده‌اند. سرمایه دیکرید که در حال حاضر تحت نظارت یک هلدینگ متمرکز است قرار است در آینده از طریق استفاده از دائوها برای خودکارسازی کامل فرآیند غیرمتمرکز شوند.

دیکرید یکی از شناخته شده‌ترین شبکه‌هایی است که حداقل در حال حاضر از حاکمیت برون زنجیره‌ای استفاده می‌کند. پروژه دیکرید بر حفظ حریم خصوصی تمرکز کرده است و از انجمن دیکرید بهره می‌برد که گروهی از افراد است که مسئولیت فرآیندهای تصمیم‌گیری در پروژه را بر عهده دارند.

اعضای انجمن به نوبه خود توسط یک شورای پذیرش انتخاب می‌شوند که باید رأی اکثریت ساده (۶۰ درصد) را کسب کنند؛ این میزان رأی برای اخراج اعضا، که توسط نهاد دیگری به نام «شورای فرسایش» انجام می‌شود، ضروری است.

مدل حاکمیتی دیکرید تا حدود زیادی شبیه به یک شرکت کلاسیک دارای هیئت مدیره است. در دیکرید در حال حاضر تصمیم‌های بزرگ توسط یک گروه منتخب در یک فرمت واقعی و غیر کدی گرفته می‌شود که در آینده قرار است جای خود را به یک سیستم غیرمتمرکزتر بدهد که در آن سایر ذینفعان هم مشارکت خواهند داشت.

ایاس (EOS)

مدل حاکمیت ایاس یکی از منحصربه‌فردترین مدل‌های موجود در جهان است که شامل قانون اساسی و یک هیئت حاکمه اصلی با عنوان «انجمن داوری اصلی ایاس» (ECAF) است. مدل حاکمیت ایاس دارای یک نهاد اجرایی قوی ۲۱ نفره است که متشکل از انتشاردهنده‌های بلوک است که در مجموع مهم‌ترین تصمیمات را در شبکه می‌گیرند.

عملکرد ایاس به این ترتیب است که تیم ۲۱ نفره اصلی به جای اینکه مجبور باشند در کل شبکه با هم همگام شوند، به سخت افزارهای تخصصی و یک لینک مستقیم بین آنها دسترسی دارند و از این طریق تصمیمات را اعلام می‌کنند.

ساختار اصلی حاکمیت ایاس، قانون اساسی آن که بیانگر نقشه راه و پروتکل پروژه است، ممکن است توسط ۲۱ انتشاردهنده بلوک اصلاح شود. برای تصویب یک رأی باید ۱۵ نفر از ۲۱ نفر برای یک دوره مداوم ۳۰ روزه با آن موافقت کنند و همچنین به تائید کاربران نیاز است. در صورت پذیرفته شدن تغییرات ایاس یک دوره پیاده‌سازی ۷ روزه را در نظر گرفته است که پس از آن تمام گره‌های فعال باید ارتقا پیدا کنند.

ایاس اغلب از نظر نحوه طراحی سیستم رأی‌دهی آن با دولت‌های سنتی مقایسه می‌شود. البته سطح غیرمتمرکز بودن ایاس در مقایسه با سایر شبکه‌ها بسیار کمتر است و مدل حاکمیتی آن باعث ایجاد بحث‌هایی در میان جامعه ارزهای دیجیتال شده است.

آینده حاکمیت بلاکچین

ایجاد تعادل بین منافع همه ذینفعان در شبکه‌های بلاکچین بسیار دشوار است. همان‌طور که دیدید راه‌های مختلفی برای طراحی مدل حاکمیت بلاکچین وجود دارد و پایداری آن‌ها تا حد زیادی به عوامل مختلف بستگی دارد.

در حالی که هدف برخی از مدل‌ها توجه به اهمیت نظرات آگاهانه و کارشناسانه است (به عنوان مثال ایاس)، تمرکز برخی دیگر بر مؤلفه جامعه کاربران است و سعی می‌کنند در بحث مشارکت ذینفعان در حاکمیت فراگیرتر باشند.

مطمئناً مدل‌های حاکمیت معاصر جدید در آینده تکامل پیدا خواهند کرد. برخی از پروژه‌ها در حال حاضر تلاش می‌کنند تا جایگزین‌های بهینه مانند حاکمیت بین زنجیره‌ای را برای برآوردن نیازهای بازار ارزهای دیجیتال و جامعه آن پیشنهاد کنند.

با این حال چیزی که می‌توان با قطعیت گفت این است که بلاکچین مفهوم کلاسیک حاکمیت را بازتعریف کرده است و پایه‌هایی را که جهان «قدیم» ما بر آن بنا شده است را متزلزل کرده است.

آینده بدون شک انعطاف‌پذیری نهادهای متمرکز امروزی را خواهد آزمود و جهت‌گیری آن به سمت توانمندسازی شخصی بیشتر و مشارکت بیشتر همه ذینفعان مرتبط به جای تعداد معدودی که مسئول تصمیم‌گیری هستند خواهد بود.

حتی در نهادهایی که برای فعالیت تحت مدل‌های حاکمیت متمرکز مناسب‌تر هستند فاکتورهایی مانند کنترل‌ها و تعادل‌ها در ترویج شفافیت و مسئولیت‌پذیری در میان تصمیم‌گیرندگان نقش اساسی دارند.

شاید ساختارهای ترکیبی نوآورانه حاکمیت بتوانند این مسائل را حل کند اما باید دید آیا این فضایی که مشخصه آن حرکت به سمت تمرکززدایی است در راستای هدف اولیه خود تکامل خواهد یافت یا خیر.