بسیاری از معاملهگران ممکن است از ترس اینکه ضررشان بیشتر شود، خیلی زود معاملههای ضررده را ببندند، یا برعکس، از ترس اینکه ضررشان را قبول کنند، موقعیتهای خود را دو برابر کنند تا شاید بازار به نفع آنها برگردد که این کار میتواند به ضررهای بزرگتری منجر شود. تریدرهای حرفهای ارزهای دیجیتال میگویند که سختترین بخش معاملهگر شدن، غلبه بر ذهن خودتان است! روانشناسی معامله گری در بازار کریپتو، به احساسات و حالت ذهنیای اشاره دارد که روی موفقیت یا شکست شما در خرید و فروش ارزهای دیجیتال تاثیر میگذارد. این روانشناسی، جنبههای مختلف شخصیت و رفتار شما را نشان میدهد و به اندازه دانش فنی و تجربه، در موفقیت شما نقش دارد. بعضی از این احساسات مثل هیجان کنترل شده مفیدند و باید آنها را پذیرفت، اما احساساتی مثل ترس از دست دادن (FOMO)، طمع بیحد و حصر، استرس و نگرانی بیمورد باید مهار شوند.
در این مقاله از رمزینکس در کنار بیان مفهوم روانشناسی ترید و اهمیت آن، به آموزش کنترل احساسات در بازار کریپتوکارنسی پرداختهایم و راهکارهایی مفید را برای داشتن بهترین نتیجه در معاملهگری، ارائه دادهایم.
روانشناسی معامله گری چیست؟
مفهوم روانشناسی معامله گری به زبان ساده، هنر مدیریت ذهن و احساسات در بازارهای مالی، به خصوص بازار خرید ارزهای دیجیتال است. این مفهوم توضیح میدهد که چگونه یک معاملهگر با لحظات شیرین سود و تلخی ضرر کنار میآید، بدون اینکه اجازه دهد احساساتش فرمان را به دست بگیرند. در واقع روانشناسی معامله گری مثل یک ترازو است. در یک کفه، شور و هیجان کسب سود قرار دارد و در کفه دیگر، ترس از ضرر. وظیفه معاملهگر این است که این ترازو را در تعادل نگه دارد. او باید بتواند در اوج هیجان، خونسردی خود را حفظ کرده و در زمان ضرر، از تصمیمات عجولانه پرهیز کند.
اما نکته مهم این است که هدف، حذف کامل احساسات نیست. بلکه معاملهگر باید یاد بگیرد چطور از این احساسات به نفع خود استفاده کند. مثل یک ملوان ماهر که از باد مخالف هم برای حرکت قایقش استفاده میکند.
احساسات مهم در روانشناسی معامله گری چیست؟
در حالی که ما هر روز طیف وسیعی از احساسات را تجربه میکنیم، چند احساس مهم وجود دارد که بر روانشناسی معامله گری تأثیر میگذارد و ما میخواهیم امروز دربارهشان صحبت کنیم.

۱- احساس ترس
اولین احساسی که در بحث معاملات ارز دیجیتال به ذهن میرسد، ترس است. وقتی معاملهای انجام میدهید، انتظار دارید بازار در جهت پیشبینی شده حرکت کند. وقتی حرکت در جهت مخالف باشد، ترس کمکم وارد میشود. ضرر احتمالی در ذهن معاملهگران ترس ایجاد میکند و باعث میشود تصمیمات ناگهانی برای بستن موقعیتهایشان بدون برنامه بگیرند. از آنجا که انسانها برای مقابله با ترس طوری طراحی شدهاند که «بجنگند یا فرار کنند»، بیشتر معاملهگران گزینه فرار (یا خروج) را انتخاب میکنند چون نمیتوانند با جهت حرکت قیمت سهام بجنگند.
برخی موقعیتهای رایج که معاملهگران با ترس روانشناسی بازار کریپتو روبرو میشوند عبارتند از:
- شروع نکردن معامله به دلیل ترس از اشتباه کردن
- نفروختن یک معامله زیانده چون باید ضرر را ثبت کنند و احتمال جبران ضرر در صورت افزایش قیمت وجود دارد.
- فروش خیلی زود به دلیل ترس از دست دادن سود و غیره.
۲- احساس طمع
بعد از ترس، طمع رایجترین احساسی است که معاملهگران سهام هر روز باید با آن مبارزه کنند. طمع میل نامتناسب به سود است. این احساس پیچیدهای است چون معاملهگران برای کسب سود در بازار حضور دارند. پس چقدر سود زیاد است؟ اگر بازارها طبق انتظارشان عمل میکنند، پس چرا باید از موقعیت خارج شوند؟ چرا به نگه داشتن موقعیت و کسب سود بیشتر ادامه ندهند؟
اینها افکار معمولی هستند که طمع در ذهن ما ایجاد میکند. این حالت در بازارهای صعودی بیشتر رایج است زیرا قیمتها افزایش مدام افزایش دارند. طمع باعث میشود معاملهگران موقعیتهای برنده را خیلی بیشتر از حد توصیه شده نگه دارند و احتیاط را کنار بگذارند. اگرچه خوشبینی خوب است، اما مرز باریکی بین طمع و خوشبینی وجود دارد که هر معاملهگر باید آن را تشخیص دهد و اطمینان حاصل کند که هرگز از آن عبور نمیکند.
۳- احساس امید
تنها چیزی که معامله ارز دیجیتال را از قمار جدا میکند، امید بیمنطق است. اگرچه «امید» احساسی مثبت است، وقتی بر منطق استوار نباشد، میتواند به ضررهای سنگین منجر شود. تصور کنید بیت کوین را میخرید چون تحلیلتان نشان میدهد قیمت در طول روز افزایش خواهد یافت. بعد از یک ساعت اولیه افزایش، قیمت بیت کوین شروع به کاهش میکند. نمیتوانید دلیل کاهش قیمت را بفهمید.
اینجاست که امید وارد میشود و شما را مجبور میکند باور کنید اگر کمی بیشتر موقعیت خود را حفظ کنید، قیمت دوباره شروع به افزایش خواهد کرد و به شما کمک میکند ضررهایتان را جبران کنید. معاملهگرانی که نمیدانند چطور امید بیمنطق را کنترل کنند، تمایل دارند با چند تصمیم اشتباه سرمایه معاملاتی خود را نابود کنند. این امر مانع میشود ضررهایشان را محدود کنند یا حتی وقتی بازارها به نفعشان است سود بگیرند، چون امید دارند بیشتر شود. اگر طمع به امید اضافه شود، نتایج میتواند شبیه قمار باشد – فاجعه!
۴- احساس پشیمانی
فرض کنید قصد دارید اتریوم بخرید چون فکر میکنید قیمتش طی روز افزایش خواهد یافت. در لحظه آخر، منصرف میشوید و دست نگه میدارید. سپس، در عرض یک ساعت، قیمت اتریوم اوج میگیرد و دو برابر میشود. اینجاست که احساس پشیمانی به سراغتان میآید. با خودتان میگویید: «اگه معامله رو انجام داده بودم چی میشد؟ یه فرصت طلایی رو از دست دادم. میدونستم این اتفاق میافته.»
چنین افکاری ذهنتان را مشغول میکند و برای جبران فرصت از دست رفته، ممکن است اتریوم را با قیمت دو برابر بخرید و به خودتان بقبولانید که قیمت باز هم افزایش خواهد یافت. اگرچه این تصمیم در آن لحظه منطقی به نظر میرسد، اما بر اساس پشیمانی است، نه تحلیل. بنابراین، اغلب اوقات خودتان را در سمت بازنده معامله خواهید یافت. از طرف دیگر، ممکن است موقعیتی را انتخاب کنید که مطمئن نیستید. فرض کنید درباره افزایش قیمت کاردانو مطمئن نیستید، اما به هر حال سرمایهگذاری میکنید چون بسیاری از کارشناسان روی آن حساب باز کردهاند.
با گذشت روز، قیمت کاردانو شروع به کاهش میکند. اینجا هم جای دیگری است که پشیمانی باعث میشود که بدون تحلیل عملکرد و پتانسیل بهبود آن در طول روز، ارز دیجیتال را بفروشید.
۵- ترس از دست دادن (FOMO)
FOMO، اصطلاحی که به دلیل رسانههای اجتماعی محبوب شد، خیلی قبل از اینکه حتی کامپیوترها را بشناسیم وجود داشته است. ترس از دست دادن یک اضطراب اجتماعی است که از این فکر ناشی میشود که دیگران از فرصتی بهره میبرند که شما از دست میدهید. این اضطرابی است که باعث میشود معاملهگران خیلی بعد از بسته شدن پنجره فرصت، وارد موقعیتها شوند. به قول معروف، نوش دارو پس از مرگ سهراب!
۶- احساس غرور
وقتی در بازار ارزهای دیجیتال معامله میکنید، باید به یاد داشته باشید که احتمالا بیشتر از آنچه برنده شوید، بازنده خواهید شد. اگرچه این حقیقت در ابتدا ناامیدکننده به نظر میرسد، اما وقتی این واقعیت را درک و قبول کرده و مدیریت ریسک قوی ایجاد کنید تا سودهایتان را به حداکثر و ضررهایتان را به حداقل برسانید، موفق خواهید شد.
چرا روانشناسی معامله گری مهم است؟

عملکرد سبد ارزهای دیجیتال یک معاملهگر با تصمیمات سرمایهگذاری او ارتباط مستقیم دارد. این تصمیمات به نوبه خود تحت تأثیر احساسات، تمایلات ذهنی و فرآیندهای روانی معاملهگر قرار میگیرند. همچنین، تصمیمات سرمایهگذاری ممکن است از طریق تحلیل بنیادی (با بررسی تکنولوژی بلاکچین، تیم پروژه و کاربردهای واقعی ارز دیجیتال) یا تحلیل تکنیکال (با استفاده از نمودارهای قیمت و حجم معاملات) گرفته شوند.
اما فارغ از نوع دادههای مورد استفاده، تعصبات (پیشداوریهای ذهنی) و میانبرهای ذهنی ناخودآگاه میتوانند بر جمعآوری و تفسیر دادهها تأثیر بگذارند. مثلاً، ممکن است به خاطر هیجان یک خبر مثبت درباره بیتکوین، اهمیت سایر فاکتورها را نادیده بگیریم. این امر میتواند منجر به تصمیمگیریهای اشتباه و در نتیجه عملکرد ضعیف سبد ارزهای دیجیتال شود.
وقتی پای ارزهای دیجیتال وسط میآید، مغز ما گاهی شیطنت میکند! ممکن است فکر کنیم همه چیز را منطقی تحلیل میکنیم، اما گاهی احساسات و عادتهای فکری ناخودآگاه، مثل یک دست نامرئی، تصمیمات ما را هدایت میکنند. مثلاً، ترس از دست دادن (FOMO) میتواند ما را وادار کند که بدون تحقیق کافی، به سرعت یک ارز دیجیتال را بخریم، فقط چون قیمتش در حال افزایش است.
مالی رفتاری در روانشناسی معامله گری چیست؟
مالی رفتاری یکی از شاخههای مهم علم اقتصاد است که به بررسی تأثیر روانشناسی بر تصمیمگیریهای مالی و بازارهای مالی میپردازد. این رشته بیان میکند که بازار صرفا یک سیستم محاسباتی پیچیده نیست، بلکه متشکل از افرادی با احساسات و الگوهای فکری متنوع است. این حوزه، که بخش مهمی از روانشناسی معامله گری را تشکیل میدهد، تلاش میکند دلایل تصمیمگیریهای غیرمنطقی در امور مالی را درک کند. به عنوان مثال، به دنبال پاسخ به سؤالاتی از این قبیل است:
چرا در زمان کاهش قیمت بیتکوین، اکثر افراد دچار هراس شده و اقدام به فروش میکنند؟ یا چرا گاهی یک ارز دیجیتال جدید، بدون دلیل منطقی، مورد توجه همگانی قرار میگیرد؟
مالی رفتاری بر این باور است که انسانها همواره منطقی عمل نمیکنند. گاهی اوقات، عواملی چون ترس، طمع، یا حتی غرور بر تصمیمگیریها تأثیرگذار هستند. این رشته به دنبال شناسایی این الگوهای رفتاری و تبیین چگونگی تأثیر آنها بر بازارهای مالی است. در گذشته، نظریهای به نام «فرضیه بازار کارآمد» وجود داشت که معتقد بود تمام فعالان بازار عقلانی و منطقی عمل میکنند. اما مالی رفتاری این فرضیه را به چالش کشید و نشان داد که انسانها میتوانند دچار خطاهای شناختی شوند که بر فرآیند تصمیمگیری آنها تأثیر میگذارد.
سوگیریهای رفتاری در روانشناسی معامله گری کدامند؟
امور مالی رفتاری معمولا شامل مفهوم سوگیریهای رفتاری میشود. در ادامه، برخی از این سوگیریها را بررسی میکنیم:

۱- حسابداری ذهنی
حسابداری ذهنی به تمایل افراد برای رفتار متفاوت با مبالغ مختلف پول اشاره دارد. به جای اینکه همه پولها را یکسان در نظر بگیرند، آنها را در دستههای ذهنی مختلف قرار میدهند.
مثلاً، سرمایهگذاران ممکن است ترجیح دهند ارزهای دیجیتال سودده را بفروشند تا ارزهای دیجیتال زیانده، حتی اگر فروش ارزهای دیجیتال زیانده منطقیتر باشد (به دلیل مزایای مالیاتی یا احتمال ضعیف بودن آن سرمایهگذاری). این تصمیم بر اساس دستهبندی ذهنی «برندهها» و «بازندهها» و نفرت از پذیرش ضرر گرفته میشود.
۲- اعتماد به نفس کاذب
اعتماد به نفس کاذب یعنی بیش از حد تواناییها، مهارتها و دانش خود را برآورد کردن. خیلی از سرمایهگذارهای ارز دیجیتال فکر میکنند از بقیه بهترند، اما از نظر آماری، غیرممکن است اکثر سرمایهگذارها بالاتر از میانگین باشند. این افراد معمولا بیش از حد معامله میکنند که باعث هزینههای بالا و عملکرد ضعیف میشود. مطالعات نشان میدهد که این افراد توانایی پیشبینی و دقت اطلاعات خود را بیش از حد تخمین میزنند که منجر به رفتارهای احساسی و ریسکپذیری بیش از حد در بازار کریپتو میشود.
۳- رفتار گلهای
رفتار گلهای میگوید مردم تمایل دارند رفتارهای مالی اکثریت را تقلید کنند. میل طبیعی انسان به همرنگ جماعت شدن، گاهی باعث میشود که در سرمایهگذارهای ارز دیجیتال دنبالهرو دیگران شوند. وقتی همه یک مسیر را میروند، رفتن در جهت مخالف ناراحتکننده به نظر میرسد. در نتیجه، شاید افراد بدون تحقیق، ارزهای دیجیتالی را بخرند که دیگران میخرند. این رفتار در بازار کریپتو باعث رونقها و سقوطهای شدید میشود. برای مثال، حباب بیتکوین در سال ۲۰۱۷ نمونهای از این رفتار بود.
۴- شکاف احساسی
این رفتار به تصمیمگیری بر اساس احساسات شدید مثل اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. احساسات اغلب دلیل اصلی انتخابهای غیرمنطقی در بازار ارزهای دیجیتال هستند. ترس و طمع میتوانند باعث واکنشهای بیش از حد، خوشبینی بیاساس، شور و شوق غیرمنطقی و حبابهای قیمتی در ارزهای دیجیتال، یا برعکس، وحشت بازار و فروشهای گسترده شوند.
۴- لنگر انداختن
لنگر انداختن یعنی وابسته کردن یک تصمیم مالی به یک نقطه مرجع دلخواه. مثلاً، خرج کردن بر اساس یک سطح بودجه مشخص یا توجیه هزینهها بر اساس رضایتمندیهای مختلف. سرمایهگذارهای ارز دیجیتال ممکن است از اطلاعات نامربوط، مثل قیمت خرید یک ارز دیجیتال، به عنوان نقطه مرجع استفاده کنند. در نتیجه، ارزهای دیجیتالی را که ارزش خود را از دست دادهاند نگه میدارند، چون برآورد ارزش منصفانهشان را به قیمت خرید اولیه «لنگر» کردهاند.
۵- خودنسبتدهی
این مدل رفتار یعنی تمایل به نسبت دادن موفقیتها به تواناییهای شخصی و شکستها به عوامل خارجی و اغلب از یک استعداد ذاتی در یک زمینه خاص ناشی میشود. در این دسته، افراد تمایل دارند دانش خود را در مورد ارزهای دیجیتال بالاتر از دیگران رتبهبندی کنند، حتی وقتی عینا کمتر است. یک سرمایهگذار کریپتو ممکن است عملکرد موفق را به مهارتهای تصمیمگیری برتر خود نسبت دهد، اما عملکرد ضعیف را نه به تصمیمگیری ضعیف، بلکه به بدشانسی یا دستکاری بازار نسبت میدهد.
۶- زیانگریزی
زیانگریزی یک خطای دیگر روانشناسی معامله گری رایج است که در آن سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال نگرانی بیشتری نسبت به ضررها دارند تا لذت از سودهای بازار. در کل، ضررها در بازار کریپتو واکنشهای احساسی بیشتری نسبت به سودهای مشابه ایجاد میکنند. به عبارت دیگر، افراد اولویت بیشتری به اجتناب از ضرر میدهند تا کسب سود.
در نتیجه، برخی سرمایهگذاران ممکن است برای جبران ضررها در ارزهای دیجیتال، خواهان بازده بالاتری باشند. اگر احتمال بازده بالا کم باشد، سعی میکنند کلا از ضرر اجتناب کنند، حتی اگر ریسک سرمایهگذاری در یک ارز دیجیتال از نظر منطقی قابل قبول باشد.
چگونه از معامله احساسی در بازار ارزهای دیجیتال جلوگیری کنیم؟
هدف از کنترل احساسات در معاملات کریپتو، حذف کامل آنها نیست، بلکه درک و مدیریت آنهاست. برای دستیابی به این هدف، یک معاملهگر ارزهای دیجیتال باید:
۱- یک برنامه معاملاتی محکم داشته باشد
شما به یک برنامه کاملا مشخص نیاز دارید – اینکه از چه سیستمی استفاده خواهید کرد (تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، یا ترکیبی از هر دو)، مزایا و معایب آن چیست، چگونه معاملات را شناسایی میکنید و چطور آنها را مدیریت خواهید کرد. این برنامه باید با یک دفترچه معاملاتی همراه باشد که در آن مشاهدات خود را یادداشت و نقاط ضعف خود را شناسایی کنید. این کار میتواند به شما کمک کند تا از اشتباهات رایج معاملاتی اجتناب کرده و به یک معاملهگر سودآور در بازار ارزهای دیجیتال تبدیل شوید. پریدن از یک استراتژی به استراتژی دیگر فایدهای ندارد و باعث میشود معاملات احساسی بر شما غلبه کند.
۲- اشتهای ریسک خود را بشناسد
برخی از معاملهگران با ریسکهای بزرگتر راحت هستند و حتی در مواجهه با کاهش ارزش قابل توجه، خونسردی خود را حفظ کنند. اما اگر تازه شروع کردهاید یا به طور کلی اشتهای ریسک پایینی دارید، این رویکرد به خوبی پایان نمییابد. ابتدا باید اشتهای ریسک خود را شناسایی کنید و بر اساس آن برنامهریزی کنید.
۳- بداند چه زمانی استراحت کند
اگر احساس استرس و خستگی میکنید، احتمال اینکه اشتباه کنید یا درگیر «معاملات انتقامی» شوید، بیشتر است. حتما برای خود قانونی تعیین کنید که مشخص کند پس از چند معامله متوالی زیانده، استراحت خواهید کرد و تا زمانی که آنچه اتفاق افتاده را بررسی نکردهاید، معامله نخواهید کرد. در نهایت، فقط معامله نیست که میتواند باعث استرس شود و منجر به یک دوره زیانده شود. ممکن است عوامل خارجی وجود داشته باشند که تأثیر منفی بر وضعیت ذهنی شما میگذارند، و شاید بهتر باشد در چنین شرایطی از معامله در بازار ارزهای دیجیتال استراحت کنید.
نتیجهگیری نهایی
روانشناسی معامله گری بر حالت ذهنی سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال تأثیر میگذارد و به اندازه دانش و مهارت در تعیین موفقیت معاملاتی مهم است. سوگیریها یا پیشداوریهای ذهنی، الگوهای فکری ناخودآگاه، و احساساتی مانند ترس و طمع، محرکهای قوی تصمیمگیری معاملهگران و در نتیجه عملکرد معاملاتی آنها هستند.
از طرفی، مالی رفتاری به دنبال درک تصمیمگیریهای مالی و چگونگی تأثیر آنها بر بازارهای مالی، از جمله بازار ارزهای دیجیتال است. برخی از سوگیریهای رفتاری رایج در این بازار عبارتند از حسابداری ذهنی (مثل رفتار متفاوت با بیتکوینهای خریداری شده در قیمتهای مختلف)، اعتماد به نفس کاذب، رفتار گلهای، شکاف احساسی، لنگر انداختن، خودنسبتدهی و زیانگریزی. درک این مفاهیم رفتاری و سایر مفاهیم مرتبط میتواند به بهبود تصمیمگیری و نتایج معاملاتی در بازار پرنوسان ارزهای دیجیتال کمک کند. این کار مثل یادگیری زبان احساسات و رفتارهای خودمان در بازار است. هر چه این زبان را بهتر بفهمیم، بهتر میتوانیم آن را کنترل کنیم و تصمیمات عاقلانهتری بگیریم.
سوالات متداول
چرا روانشناسی معامله گری مهم است؟
روانشناسی معامله گری بسیار مهم است، زیرا بر تصمیمهایی که در مواقع فشار میگیرید تأثیر میگذارد. احساسات و پیشداوریهای شما باعث میشوند تصمیمهای نادرستی بگیرید که به سودتان ضربه میزند. اگر بتوانید روانشناسی معامله را خوب یاد بگیرید، حتی در بازارهای پرتلاطم هم میتوانید آرام و منطقی تصمیم بگیرید.
تعصبهای رایج در روانشناسی معامله چه هستند؟
تعصبهایی که معاملهگرها باید حواسشان به آنها باشد عبارتند از: ضررگریزی (یعنی از ضرر کردن بیشتر میترسید تا اینکه دنبال سود باشید)، سوگیری تأییدی (فقط چیزهایی را میبینید که حرفتان را تأیید میکنند)، اعتماد به نفس کاذب، لنگر انداختن (به یک اطلاعات خاص بیش از حد بها دادن) و حسرت ضرر.
چگونه میتوان ذهنیت معامله گری را بهتر کرد؟
راههای ساده برای بهتر کردن ذهنیت معامله گری عبارتند از: هدفهای واقعبینانه بگذارید، احساساتتان را با ذهنآگاهی یا مدیتیشن کنترل کنید، معاملاتتان را بیطرفانه بررسی کنید، روی فرآیند تمرکز داشته باشید نه نتیجه، از اشتباهاتتان درس بگیرید و نگرش مثبت ولی عملگرا داشته باشید.
نظم و انضباط در معامله گری چقدر مهم است؟
نظم و انضباط باعث میشود حتی وقتی احساساتی شدهاید، به برنامه و قانونهای معاملاتیتان پایبند بمانید. بدون نظم، ممکن است به راحتی دنبال هر معاملهای بدوید یا در استراتژی معاملاتیتان گم شوید، که میتواند هدف سرمایهگذاریتان را خراب کند.
چگونه میتوان جلوی تصمیمگیریهای احساسی در معامله را گرفت؟
برای اینکه احساسی تصمیم نگیرید تا آرام نشدهاید و وقتی خسته یا احساساتی هستید معامله نکنید؛ بعد از ضرر، دنبال معامله انتقامی نروید؛ با پول کم شروع کنید تا ریسکتان را مدیریت کنید؛ و از قبل مشخص کنید کجا وارد معامله میشوید و کجا خارج میشوید تا ناگهانی تصمیم نگیرید.
منابع: investopedia | axi | groww







نظرات کاربران