چرا این سؤال برای ما حیاتیتر از همیشهست؟
شاید وقتی خبر قطع اینترنت در اوکراین یا تورم میلیون درصدی در ونزوئلا را میشنیدیم، خیال میکردیم: «خب آنجا جنگ است، شرایط ما فرق میکند.» اما واقعیت تلخ این است که بسیاری از ما ایرانیها، همین حالا هم بخشهایی از آن کابوسها را زندگی کردهایم.
در روزهای معمولی، ارزش داراییها را بازار مشخص میکند؛ دلار چند؟ بیت کوین بالا رفته؟ طلا چقدر شده؟ اما وقتی یک بحران واقعی اتفاق میافتد — جنگ، تحریم، قطعی اینترنت یا سقوط اقتصادی — دیگر این بازار نیست که تصمیم میگیرد. در آن لحظه، فقط این تنشها و شرایط سیاسی منطقه است که تصمیم میگیرد قیمتها چه مسیری را طی کنند. در این میان اما، تنها یک سوال مطرح است:
چه داراییهایی به کارم میآید؟ همین الان، بدون بانک، بدون صرافی، بدون اینترنت؟

تجربه واقعی ما در ایران | فقط ۱۲ روز کافی بود!
اینبار نیازی به فرضیهسازی نبود؛ «سناریوی جنگی که همیشه ازش حرف میزدیم، اتفاق افتاد». درگیری نظامی بین ایران و اسرائیل، دوازده روز، باعث شد تا شرایطی دیده شود که شاید سالها دربارهش هشدار داده میشد اما جدی گرفته نمیشد:
ما در دنیای شکنندهای زندگی میکنیم که هر لحظه ممکن است بههم بریزد – و اغلب داراییهایی که فکر میکردیم امنیت دارند، به کارمان نمیآیند. در همین دوازده روز اخیر، مردم ایران این واقعیت را با پوست و گوشتشان لمس کردند:
تاثیرات جنگ ۱۲ روزه بر زندگی ایرانیان و داراییها
- اینترنت قطع شد: خیلی از مردم در صرافیهای ارز دیجیتال داخلی یا کیفپول نرمافزاری روی گوشیهایشان رمزارز داشتند. اما وقتی اینترنت بینالمللی از روز دوم تقریباً فلج شد، راه دسترسی به دارایی دیجیتال هم بسته شد. ناگفته نماند که افرادی هم که از کیف پولهای سردی مانند لجر یا ترزور استفاده میکردند هم، بدون اینترنت نمیتوانستند معامله کنند.
- بانکها محدود شدند و استفاده از کارتهای بانکی راحت نبود: اغلب ما روی حسابهای بانکیمان حساب باز میکردیم، اما واقعیت این است که در چند استان، برخی دستگاههای کارتخوان هم کار نمیکردند. شعبههای بانکها محدود فعال بودند و پول نقد به بکباره ارزش پیدا کرد.
- دلار بهراحتی خرید و فروش نمیشد: صرافیها حاضر به خرید یا فروش نبود. حتی وبسایتهایی که قیمت دلار را اعلام میکردند، هم اطلاعات خود را بهروزرسانی نمیکردند. نقد بودن دلار از هر سرمایهگذاریای ارزشمندتر شد.
- طلای فیزیکی واقعاً قابل استفاده بود: فروش طلا متوقف شد. اما افرادی که از قبل سکه ربع یا گرمی داشتند، میتوانستند از این دارایی بهره ببرند. البته شمشهای بزرگ، کاربردی نداشتند و زینتیها هم نه خریدار داشتند، نه امنیت حمل!
- خرید ماشین و خانه متوقف شد: در بازار وحشت، خانه لوکس یا ماشین صفر کیلومتر تنها دردسری اضافهست. زمانی که بنزین سهمیهبندی میشود، SUVها خیلی خواهانی ندارند. نایاب شدن داروها، هر سند خانهای را بیارزش میکرد.
تصورش را بکنید که جنگ ادامه پیدا میکرد یا حملهای جدیتر میشد، چند درصد از ما میتوانستیم واقعاً از پس روزهای سخت بربیاییم؟ حتی میلیاردهایی که در بازار سرمایه یا کریپتو فعال بودند هم در عمل دست و پایشان بسته بود، چرا که داراییهایشان نقد نبود! در دسترس نبود! قابل معامله نبود!

در روزهای جنگ و شرایط بحران، چه داراییهایی واقعاً مفید بودند؟
در دوازده روز اول درگیری اخیر، تجربه میلیونها ایرانی به ما نشان داد که فقط بعضی داراییها واقعاً در دسترس، قابل استفاده و نجاتبخش بودند. بیایید با هم مرور کنیم که مردم در روزهای واقعی بحران، چه داراییهایی را توانستند واقعاً خرج کنند، مبادله کنند یا از آنها بهره ببرند:
۱. پول نقد؛ هنوز هم پادشاه است
حتی در عصر دیجیتال، وقتی اینترنت و برق در برخی مناطق مختل شد و تراکنشهای بانکی دچار اختلال شدند، پول نقد – بهویژه اسکناسهای دلار، یورو و حتی ریال – دوباره ارزش خودش را نشان داد. در برخی شهرها، دستگاههای کارتخوان از کار افتاده بودند یا اتصال به شبکه نداشتند. در چنین شرایطی، فروشندهای که حاضر بود کالای ضروری بفروشد، فقط یک شرط داشت:
«اسکناس داری؟»
البته پول نقد هم محدودیتهایی دارد؛ ریسک نگهداری مقادیر زیاد و امکان افت ارزش در بلندمدت. اما در لحظه بحران، همین اسکناس میتواند تفاوت بین دسترسی و ناتوانی باشد.

۲. طلای فیزیکی؛ ارزش همیشگی، اگر درست نگهش داری
فروش طلا در خلال جنگ متوقف شد. فروشندگان، یا بهدلیل بیثباتی قیمت از معامله خودداری میکردند یا نگران امنیت بودند. اما آن دسته از افرادی که از قبل طلای خرد داشتند – مانند سکه گرمی، ربع سکه، یا شمشهای یکگرمی – در موقعیت بسیار بهتری بودند. این طلاها:
- راحت قابل حملاند
- قابل مبادلهاند حتی در معاملات فردبهفرد
- و برای خیلیها قابل اطمینانتر از پول نقد به حساب میآیند
از سوی دیگر، طلای زینتی یا سنگین در این شرایط کمتر به کار میآید؛ فروشش سخت است، جلب توجه میکند و برای مبادله روزمره مناسب نیست. بنابراین اگر قرار است طلا داشته باشیم، طلای قابلتقسیم و واقعی را انتخاب کنیم، نه صرفاً زینتی یا تزئینی.
۳. رمزارز؛ اگر دسترسی واقعی به آن داشته باشید
رمزارزها در شرایط بحرانی میتوانند بسیار مفید باشند؛اما فقط به یک شرط مهم: دسترسی واقعی، مستقل، و امن به دارایی رمزارزی. در این دوازده روز، کاربران به دو دسته تقسیم شدند:
- افرادی که رمزارز خود را در کیفپولهای شخصی (نرمافزاری یا سختافزاری) نگهداری میکردند و از قبل آموزش دیده بودند، توانستند از آن استفاده کنند؛ حتی برخی از آنها از طریق شبکههای P2P با افراد دیگر داخل کشور تراکنش انجام دادند.
- اما گروهی دیگر – و این بخش بزرگی از کاربران را تشکیل میداد – رمزارزهای خود را فقط روی صرافیها ذخیره کرده بودند. حالا به دلیل قطع اینترنت بینالمللی، فیلترینگ، یا مشکلات احراز هویت، هیچ راهی برای برداشت یا استفاده از آن نداشتند. برای این افراد، دارایی دیجیتال در عمل قفل شده بود.
نتیجه؟ رمزارز میتواند ابزار بحرانتاب باشد، به شرطی که مالکیت واقعی، دانش فنی و دسترسی مستقل به آن وجود داشته باشد.

۴. کالاهای ضروری و قابلمبادله؛ پولهایی در لباس کالا
در مناطقی که شرایط سختتر بود – از مرزهای غربی گرفته تا برخی محلههای پرتنش – الگوی مبادلهای کاملاً متفاوتی شکل گرفت. مردم به سمت کالاهایی رفتند که:
- مصرف روزانه دارند
- نایاب شدهاند
- یا بهسادگی قابل جابجاییاند
کالاهایی مثل:
- پاوربانک و باتری قلمی (در نبود برق، اینها حکم طلا را داشتند)
- چراغ قوه و کبریت
- غذای کنسروی، برنج، روغن، شیر خشک
- داروهای پایه مثل استامینوفن، آنتیبیوتیک، شربت سرماخوردگی
- نان!
- و حتی در بعضی مناطق: چند لیتر بنزین
اینها همه در غیاب پول یا زیرساخت بانکی، نقش پول را ایفا کردند. افرادی که از قبل مقداری از این کالاها را ذخیره داشتند، نه فقط برای مصرف خودشان، بلکه حتی برای مبادله، در موقعیت بهتری بودند.
درس مهم؟ همیشه لازم نیست فقط پول یا دارایی دیجیتال داشته باشیم. آمادگی یعنی تنوع داراییها، از نوع ملموس و کاربردی.

راهکار عملی: چطور سبدی برای «بحرانتاب» بسازیم؟
دیدیم که در دل بحران، فقط بعضی از داراییها بودند که واقعاً به کار آمدند. حالا سؤال این است: اگر بخواهیم برای آینده آماده باشیم—نه از روی ترس، بلکه از روی آگاهی—چه ترکیبی از داراییها میتواند ما را در برابر سناریوهای دشوار حفظ کند؟

پاسخ، یک کلمه است: تنوع. یعنی نه فقط تکیه بر رمزارز، نه فقط نگهداشتن پول نقد، نه فقط طلا. بلکه ترکیبی از چند دارایی که هر کدام در شرایط خاصی عملکرد خودشان را دارند. این همان چیزیست که ما از آن با عنوان «سبد بحرانتاب» یاد میکنیم: سبدی که قرار نیست فقط سود بدهد، بلکه در سختترین شرایط، زنده نگهمان دارد.
نوع دارایی | میزان پیشنهادی | نکته کلیدی |
---|---|---|
پول نقد (ریال و ارز خارجی) | ۱۰٪ تا ۲۰٪ | در چند مکان امن نگهداری شود؛ برای خریدهای روزمره ضروریست |
طلای فیزیکی و خرد | ۱۰٪ تا ۱۵٪ | سکه یا شمش کوچک، برای مبادله و ذخیره ارزش |
رمزارز با کیف شخصی و بکآپ | ۵٪ تا ۱۰٪ | دسترسی مستقل، استیبل کوین، آفلاین، با آموزش کافی |
اقلام ضروری و قابلمبادله | بسته به نیاز خانوار | دارو، غذا، انرژی، روشنایی؛ برخی از آنها نقش پول پیدا میکنند |
هدف ما هشدار نیست؛ آمادگیست
شاید تصور اینکه چنین سبدی لازم باشد، در شرایط آرام کمی دور از ذهن باشد. اما ۱۲ روز جنگ به ما نشان داد که بیثباتی میتواند خیلی سریع اتفاق بیفتد، و آنچه نجاتمان میدهد، نه مقدار دارایی، بلکه نوع و نحوه نگهداری آن است.
اگر از امروز کمی هوشمندانهتر فکر کنیم، فردا در لحظه بحران، نه فقط آرامش خودمان را حفظ میکنیم، بلکه میتوانیم به اطرافیانمان هم کمک کنیم. در بلاگ رمزینکس، هدف ما فقط صحبت درباره بازار نیست. هدف ما ایجاد درک عمیقتر از اقتصاد شخصی در دنیای پیچیده امروز است. امنیت، با آگاهی شروع میشود.
نجات در تاریکی
در روزهای آرام، داشتن ارز دیجیتال یا سهام شرکتهای بزرگ شاید احساس ثروتمند بودن بدهد؛ اما در روزهای تاریکی که تمام ابزارها برای دسترسی به داراییها از کار میافتند، راه نجات تنها در راهکارهایی ساده، فیزیکی و در دسترس است. در اوکراین، یک موبایل با کیف پول USDT مفیدتر از سند خانه بود. در ونزوئلا، یک بسته دارو از حساب بانکی مهمتر بود و در ایران و در بحران جنگی ۱۲ روزه که پشت سر گذاشتیم، پول نقد!
اما نتیجه چیست؟
بگذارید اینگونه جمعبندی کنم، بعضی داراییها فقط روی کاغذ ارزش دارند، بعضیها واقعاً نجاتتان میدهند. در شرایط جنگی یا بحران سراسری، مهم نیست چقدر دارایی دارید؛ مهم این است که آیا میتوانید از داراییهایتان استفاده کنید؟ خانهای را که نمیتوان فروخت، رمزارزی را که نمیتوان ریال کرد یا جابجا کرد و سهمی که خریداری ندارد، هیچگدام در شرایط بحرانی هیچ ارزشی ندارد. امنیت واقعی یعنی: نقدشوندگی، در دسترس بودن و بینیازی از سیستمهای آسیبپذیر. آیا شما برای روزی که سیستمها از کار میافتد، آمادهاید؟ آیا داراییهای شما فقط در دنیای آنلاین ارزش دارند، یا در دنیای خاموش هم نجاتتان میدهند؟
اولین نفری باشید که نظر می دهید