بیت کوین جناحی: وقتی بازار کریپتو رنگ سیاسی میگیرد
آیا ما واقعاً بیت کوین میخریم یا وارد یک کارزار انتخاباتی میشویم؟ بیت کوین، در ذات خود، سیاسی نیست. یک دارایی دیجیتال خنثی است که بدون اجازه هیچ نهادی کار میکند، تابع هیچ دولت یا حزب یا عقیدهای نیست و هر ده دقیقه یک بار، بیتفاوت به دنیا، یک بلاک جدید به زنجیرهاش اضافه میکند.

اما آیا شرکتهایی که بیت کوین را به خزانههای خود اضافه میکنند، سیاسی نیستند؟
تا همین چند وقت پیش، تنها بازیگر بزرگ این میدان «استراتژی» (نام تازه مایکرواستراتژی) بود؛ شرکتی که با مدیریت مایکل سیلر، خود را بهعنوان صندوق ذخیره طلای دیجیتال معرفی کرده بود. سیلر طی چهار سال گذشته با شور و ایمان، این شرکت را از سازنده نرمافزار سازمانی خوابآلود به یکی از پرشورترین مدافعان بیت کوین بدل کرد؛ جایی که کنفرانسهای درآمد سهماهه بیشتر به خطبههای بیت کوینی شباهت دارند تا گزارش مالی.
اما این انحصار بالاخره شکست و جالب آنکه، شکست از جایی آمد که کمتر کسی انتظارش را داشت: از دل شرکت رسانهای وابسته به دونالد ترامپ. گروه رسانهای و فناوری ترامپ اعلام کرد که بیش از ۲ میلیارد دلار بیت کوین در اختیار دارد. بهیکباره، این شرکت بدل شد به یکی از بزرگترین و البته غیرمعمولترین شرکتهای خزانهدار بیت کوین در جهان.
اما برای سرمایهگذارانی که بهدنبال گرفتن «اکسپوژر» (در معرض قرار گرفتن) به بیت کوین هستند، سوال اصلی فقط این نیست که چهقدر بیت کوین در خزانه یک شرکت است. سوال واقعی این است: چه داراییهای دیگری با آن همراه است؟
در یک سوی میدان، «استراتژی» است: پرچمدار بیت کوین، با سابقهای جدی، مأموریتی مشخص و اعتقادی راسخ! در سوی دیگر، شرکت رسانهای ترامپ قرار دارد: برند پر از هیاهو و سیاست، که بیت کوین را شاید بیشتر بهعنوان نماد مقاومت، وفاداری و وایرال شدن در شبکههای اجتماعی میبیند تا صرفاً یک دارایی دیجیتال.
ترکیب ترامپیسم و بیت کوین، در نگاه اول عجیب به نظر میرسد، اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، شاید چندان هم بیربط نباشد. هردو ساختار قدرت مرکزی را به چالش میکشند. هردو از جریان اصلی فاصله گرفتهاند. و هردو، در نگاه برخی، یا انقلابیاند یا یاغی — و همیشه جنجالی. اما آیا برای سرمایهگذارانی که تنها میخواهند در سبد خود از بیت کوین بهرهمند شوند، ورود این برندهای سیاسی به دنیای بیت کوین خبر خوبی است؟
ما حالا با یک خطر تازه روبهرو هستیم: قبیلهای شدن بیت کوین. اگر هر حزب و جریان فکری، بیت کوین خودش را داشته باشد: شرکت خودش، ETF خودش، رسانه مالی خودش — دیگر بیت کوین نه فقط انتخابی مالی، بلکه انتخابی فرهنگی خواهد بود. تصور کنید شرکتی در حوزه فناوری سبز راه بیندازد: Green Bitcoin Holdings Inc، برای تبلیغ ماینینگ دوستدار محیطزیست. یا گروهی لیبرتارین شرکتی بسازند به نام Freedom Ledger Corp، برای ترویج بیت کوین بهعنوان ابزاری برای فرار از مالیات و حفظ حاکمیت فردی.
در این سناریو، بیت کوین ممکن است به جایگاه شبکههای تلویزیونی آمریکا تنزل پیدا کند: سکههای قرمز، سکههای آبی و خشم دائمی.
این تصویر از آرمان اولیه بیت کوین، فاصلهای عمیق دارد! بیت کوین قرار بود فراتر از مرزها، فراتر از احزاب، فراتر از اعتماد به اشخاص باشد. ارزی غیرقابل تسخیر و مقاوم در برابر قدرت. اما وقتی مدافعان بزرگ شرکتی آن، بیش از آنکه شبیه سرمایهگذاران باشند، به کمیتههای سیاسی شباهت پیدا میکنند، بیم آن میرود که بیت کوین به همان سیستمهایی کشیده شود که قرار بود از آنها عبور کند. در این میان، سرمایهگذار کجا ایستاده است؟
اگر بهدنبال نمایندهای «نسبتاً خالص» برای بیت کوین هستید، شرکت «استراتژی» هنوز گزینه واضحتری است. پرنوسان است، بله، اما نوسان ناشی از ایمان و باور. در مقابل، شرکت ترامپ بیشتر روی داستانسرایی، وفاداری سیاسی و قابلیت وایرال شدن تکیه دارد. ممکن است در کوتاهمدت بازدهی بالایی داشته باشد. حتی ممکن است نسل جدیدی از «سهامهای رمزارزی سیاسی» را بهوجود آورد. اما در این مرحله، دیگر بحث صرفاً بیت کوین نیست. بحث آن است که چه کسی روایت بیت کوین را در اختیار دارد؟
و در این میان، طنز نهایی این است: بیتکوین خودش هیچ اهمیتی نمیدهد. همچنان هر ده دقیقه یک بلاک تولید میکند، بیتفاوت به غوغای جهان. اما سرمایهگذاران اهمیت میدهند. حالا که بیت کوین وارد این مرحله جدید از «استعمار فرهنگی» شده، خوب است از خودمان بپرسیم:
آیا ما واقعاً بیت کوین میخریم؟ یا بخشی از یک کارزار سیاسی شدهایم؟
اولین نفری باشید که نظر می دهید