قانون GENIUS چیست و چرا اینقدر مهم است؟
قانون GENIUS که بهطور کامل “Guiding and Establishing National Innovation for U.S. Stablecoins” نام دارد، هفته گذشته با امضای رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، به قانون تبدیل شد. این قانون فدرال اولین چارچوب رسمی برای قانونگذاری بازار ۲۶۰ میلیارد دلاری استیبل کوین ها ارائه میدهد.
مهمترین مفاد قانون GENIUS:
- استیبل کوین ها باید بهطور کامل توسط دلار آمریکا یا داراییهای نقدشونده پشتیبانی شوند.
- صدور استیبل کوین توسط نهادهای خارجی تحت قواعد ویژه قرار میگیرد.
- پروژههایی با مارکت کپ بالای ۵۰ میلیارد دلار ملزم به حسابرسی سالانهاند.
- و مهمتر از همه: پایاپای مرکزی (Clearinghouses) برای مدیریت و نظارت بر ریسک بازخرید الزامی خواهد شد.
*پایاپای مرکزی (Clearinghouse مرکزی) نهاد واسطهگری در بازارهای مالی است که بین خریدار و فروشنده قرار میگیرد تا ریسک نکول (عدم انجام تعهدات) را کاهش داده و تسویهحسابها را تضمین کند. این نهاد با تهاتر معاملات چندجانبه، جمعآوری وثیقه و مدیریت صندوقهای تضمینی، اطمینان میدهد که حتی در صورت بروز اختلال یا ورشکستگی یکی از طرفین، کل سیستم دچار بحران نشود. حضور پایاپای مرکزی در دنیای رمزارزها، بهویژه برای استیبل کوین ها، میتواند شفافیت، ثبات و اعتماد بیشتری ایجاد کند—اما در عین حال، ممکن است با اصول غیرمتمرکز بودن این فضا در تضاد قرار گیرد.
ورود اتاقهای پایاپای به دنیای رمزارز
یکی از پیامدهای مستقیم این قانون، باز شدن پای Clearinghouses سنتی به بازار استیبل کوینهاست. مفهومی که تا امروز صرفاً متعلق به بازار مشتقات، بورس کالا یا اوراق بهادار بود، حالا در قلب توکنهای دلاری بلاکچین (یا همان استیبل کوین های پگشده با دلار) مینشیند.

اتاق پایاپای، نهادی است که بین خریدار و فروشنده میایستد، تراکنشها را تهاتر میکند، وثیقه میگیرد و در صورت بروز نکول، زیان را میان همه اعضا تقسیم میکند. تا زمانی که مشکلی پیش نیاید، وجود آن به چشم نمیآید؛ اما در بحرانها، مثل سدی مقابل سقوط سیستم عمل میکند.
مکانیزمی برای زمانی که بازار بیرحم میشود
استیبل کوین ها وعده بازخرید ۱:۱ با دلار میدهند، اما در عمل روی بلاکچینهایی معامله میشوند که نقدینگی میتواند در چند ثانیه خشک شود. امروزه هر صادرکننده، خودش مسئول ریسک خودش است. اتاق پایاپای میتواند این ریسک را تجمیع کرده، شفافیت بهبود ببخشد و ابزار کنترل لحظهای در اختیار رگولاتروها قرار دهد.
سیگنال کنگره از دل قانون
در بند ۱۰۴ قانون GENIUS آمده که ذخایر استیبل کوین تنها در صورتی میتوانند قراردادهای بازخرید خزانهداری داشته باشند که از طریق یک اتاق پایاپای انجام شده باشند. این بند ساده، بذر تغییرات ساختاری است. وقتی صادرکنندگان ملزم به تعامل با پایاپای برای وثیقه خود میشوند، گسترش این مدل به خود توکنها دیگر فقط جهشی مفهومی است—بهویژه حالا که پنجرههای تسویه از ساعت به ثانیه رسیدهاند.
والاستریت بیکار نمانده است
- DTCC یا شرکت سپردهگذاری و تسویه اوراق بهادار آمریکا یا (DTCC) که سالانه تسویه معاملاتی معادل ۳.۷ کوادریلیون دلار انجام میدهد، اعلام کرده در حال بررسی انتشار استیبل کوین خود است.
- کنسرسیومی از بزرگترین بانکهای آمریکا، شامل Bank of America و Citi، نیز قصد انتشار استیبل کوین مشترک دارند.
- این نهادها، تجربه پایاپای خود را مزیتی رقابتی معرفی کردهاند.
اگر این پروژهها به مرحله اجرا برسند، ساختار مدیریت ریسک آنها بهاحتمال زیاد به الگوی غالب بازار تبدیل خواهد شد.
اما این ساختارها با دنیای دیفای (DeFi) سازگار هستند؟
شاید در ظاهر نه. اما واقعیت این است که کنگره و والاستریت در حال بازتعریف مرزهای این بازی هستند. به گفته «جان دووادُس»، اگر کنسرسیومهای رمزارزی وارد عمل نشوند، ساختارهای TradFi این بازار را در اختیار خواهند گرفت.
ساختارهای TradFi یا مالی سنتی به نظام مالی متمرکزی گفته میشود که شامل بانکها، بورسها، نهادهای نظارتی، اتاقهای پایاپای و واسطههای مالی مانند کارگزاریها و صندوقهای سرمایهگذاری است. این ساختارها بر پایه اعتماد به نهادهای واسطه و قوانین رسمی عمل میکنند و معاملات مالی را تحت نظارت دولتها و تنظیمگران (مانند SEC یا فدرال رزرو) مدیریت میکنند. برخلاف دنیای رمزارز که بر مبنای فناوری و تمرکززدایی بنا شده، TradFi متکی به کنترل، مقررات و زیرساختهای قدیمی ولی جاافتاده است.
اتاق پایاپای استیبل کوین چگونه عمل میکند؟
- عضویت و وثیقهگذاری توسط صادرکنندگان و صرافیها
- تهاتر تراکنشها درون بلاک و تسویه نهایی میان اعضا
- اعمال محدودیتهای بازخرید و حراج وثیقه در زمان بحران
- دفترکل مشترک و لحظهای برای نظارت قانونی
مدلهای حکمرانی جدید در راهند
بانک تسویه بینالمللی (BIS) هشدار داده که استیبل کوینها هنوز معیارهای «پول سالم» را ندارند و در نبود ساختار محافظ، میتوانند باعث فروش وحشتزده ذخایر شوند. اگر یکی از اعضای بزرگ اتاق پایاپای دچار نکول شود، ممکن است بار آن از منابع صندوقها بیشتر باشد و دولت را به «معضل نجات» بکشاند. بنابراین، مدل حکمرانی این اتاقها احتمالاً بهصورت اختصاصی و با چانهزنیهای چندجانبه بینالمللی طراحی خواهد شد—درست مثل کمیتههای بازل.
ریپل (Ripple) و استیبل کوین RLUSD؛ پیروز پنهان قانون
ریپل (Ripple) با انتشار استیبل کوین RLUSD، با قانونیشدن فضا برای استیبل کوینها در ایالات متحده، میتواند بهصورت رسمی در کنار USDC و PayPal USD رقابت کند.
اما این برای قیمت XRP چه معنایی دارد؟
تقریباً هیچ.
- هر تراکنش RLUSD مقدار ناچیزی از XRP را میسوزاند، اما در برابر عرضه ۵۹ میلیاردی XRP این اثر قابلچشمپوشی است.
- مدیر فنی (CTO) ریپل قبلاً تأکید کرده بود که سوزاندن فعلی تأثیر معناداری روی عرضه ندارد.
بهگفته «یوری بریسوف»، این قانون به ریپل اجازه میدهد وابستگی به XRP را کاهش دهد و در عین حفظ فناوری خود، استراتژی فروش خود را در شرایط مبهم قانونی بهینه کند. آینده XRP همچنان به تصویب احتمالی قانون CLARITY Act بستگی دارد—قانونی که میتواند توکنها را از وضعیت «اوراق بهادار» به «کالا» منتقل کند و ابهامات حقوقی را از میان بردارد.
اتریوم؛ برنده واقعی چرخه جدید!
با امضای قانون GENIUS، اتریوم وارد چرخه انفجاری تازهای شده است:
- قیمت ETH در دو هفته گذشته ۴۵٪ رشد داشته
- ETFهای اسپات اتریوم رکورد ورود سرمایه روزانه را شکستند (۷۲۶ میلیون دلار در یک روز)
- فعالیت NFTها در شبکه اتریوم به بالاترین حد از فوریه رسید (۶ میلیارد دلار مارکتکپ)
کارشناسان Bernstein معتقدند:
این دیگر چرخه هیجانی نیست؛ دوران جدید خدمات مالی بلاکچینی آغاز شده است.
اتریوم زیرساخت اصلی بسیاری از استیبل کوینهاست. حالا که این داراییها قانونی شدهاند، اتریوم نیز بهطور غیرمستقیم به نقش راهآهن دیجیتال اقتصاد آمریکا تبدیل میشود.
نتیجهگیری: رمز تقاطع قانون، بلاکچین و قدرت
قانون GENIUS Act را میتوان مهمترین لحظه قانونگذاری رمزارزها در آمریکا دانست. از تأثیرات عمیق آن بر مدلهای تسویه و پایاپای، تا تولد رسمی RLUSD و اوجگیری ETH، همهچیز نشان از حرکت بازار بهسمت ساختار مالی قانونی و زیرساختی دارد. اما هنوز سؤال بزرگی باقی است: آیا کنسرسیومهای رمزارزی میتوانند معادل غیرمتمرکز این ساختارها را بسازند؟ یا بازار دوباره به دامن Wall Street بازخواهد گشت؟
ما وارد عصر جدیدی شدهایم—و تنها چیزی که هنوز مشخص نیست، اینکه کدام طرف آینده را شکل خواهد داد.
اولین نفری باشید که نظر می دهید